خاموشان، از دلِ زندگیهای خاموششده برآمدهاست
بامدادجنوب – الهام بهروزی
وقتی به نویسندگان معاصر نگاه میکنید با تعدد نامها و سبکها مواجه میشوید که هر کدام مخاطبان خود را دارند. در این میان اما نویسندگانی هستند که بهدلیل سبک و روایتی که دارند، خاص بهنظر میرسند و مخاطبان خاصی هم به سمت خود میکشانند. یکی از نویسندگان یوسف علیخانی است که به داشتن نثری شاعرانه و لهجهدار شناخته میشود و همین ویژگی موجب منحصربهفرد شدن او شده است. این نویسنده در کارهایش در کنار بومگرایی، به زبان و کاربرد واژگان اصیلی دیلمی توجه ویژهای دارد.
شاید در ابتدا وقتی اثری از او را شروع به خواندن میکنید، کمی در دریافت معنای داستانش گیج شوید اما همین که چند صفحه جلوتر بروید چنان جذب روایتش میشوید که دوست نداریم داستان یا رمانش را به پایان برسانید. او نویسندهای خلاق و هوشیار است و بهخوبی در داستانهایش زنان و مردانی را بازساخته است که شناختشان برای مخاطب هیجانانگیز و ملموس است. یوسف علیخانی نویسندهای جسور است که در داستانهایش به شکل استادانهای برخی از داستانهای واقعی و شخصیتهای واقعی مثل پدربزرگ و مادربزرگش را بازآفرینی کرده است. او در داستان بهدنبال سیانمایی و وارونه جلوه دادن حقیقت زندگی در بوم توصیفشده نیست. بلکه او عین واقعیت زندگی ایل و مردمانی را روایت میکند که سپری کردهاند.
این نویسنده شامگاه شنبه، چهارم مردادماه به بوشهر شرجیزده آمد تا در خانه کتاب بوشهر با مخاطبان خود درباره خاموشان، تازهترین اثرش رودررو گفتوگو کند و توقعات و پیشنهادهای دوستداران آثارش را بنیوشد. به گفته خودش این مجموعهداستانش، قصه آدمهایی است که بودهاند، اما دیگر نیستند؛ شاید هم هنوز در سایهها، در زمزمههای باد، در چشمان بسته خوابزدگان، زندهاند. این داستانها از دلِ زندگیهای خاموششده برآمدهاند؛ قصههایی که گاهی به نجوایی در باد، گاهی به سایهای لرزان پشت پنجره، و گاهی به ردِپایی در مه میمانند.
خاموشان علیخانی دربردارنده ۳۲ داستان با عنوانهای «گُلابی برای دُخترِ غارخواه»، «خَرتُو»، «خوناوهی اَرادله در مِرسِ اجدادی»، «پُشتین گوله»، «پُشتاپُشت»، «نِهاجه»، «اِولاکو»، «عیوجَر»، «سینهی سیمرغِ سیبُن»، «بوی پَرتاخالِ کشکرتها»، «ماپروین»، «اَداکار»، «شآلدانه»، «کَرگلو»، «پوکار»، «سُمبُره»، «یه چَمچِمه آرده»، «تورهباد»، «خُشگام»، «بورمِه»، «تَلابُن»، «جان به سَر»، «تَشکَلگاه»، «اِشکسِت»، «گُرانه»، «زِوانه»، «باددَکَت»، «مَرگِهخاز»، «نِتاج»، «اَفسانَهی»، «تادانهی کولی سَر»، «وَلگِ آخر» است. کتابی که واژههای اصیل دیلمی و رنج زنان و مردان باز در آن نمود چشمگیری دارد.
او در ابتدای سخن خود با مخاطبان بوشهریاش اشاره به زبان داستانها و رمانهایش کرد و گفت: افراد زیادی به من میگویند که زبان داستانهایم شاعرانه است، از جمله احمد غلامی، روزنامهنگار. او در دورهای کل ایران را میچرخید تا اینکه گذرش به میلَک میخورد و آنجا با پیرزنی آشنا میشود که بسیار شاعرانه صحبت میکرده. بعد از آن، به من گفت تو اصلا نمیتوانی کامل به این لهجه بنویسی، چون بسیار شاعرانه و موزون است.
این نویسنده که رمانهای «زاهو» و «خاما»یش در بازار داستان ایران بسیار صدا کرد، با ستایش جغرافیای بوشهر و مردمش افزود: امروز در بوشهر مردمی و فضایی را دیدم که مجذوبم کرد. من برای اولین در اینجا با میوهای به نام «جمبو» آشنا شدم که اتفاقا خیلی خوشمزه بود. کلا بوشهر، شهری با مردمی خونگرم است مثل هوایش. حتی گرمای اینجا هم برای من خاطرهانگیز است و دوست دارم دوباره به ساحل و دریای زلالش و دورن بافت تاریخی آن بروم و با مردم مهربانش دوباره همصحبت شوم، هرچند به خاطر لهجهای که دارند، کمتر متوجه حرفهایشان میشوم اما زیبا حرف میزنند.
وی سپس به خاطره اولین گفتوگویش با محمدرضا صفدری که نویسندهای بهشدت مصاحبهگریز است، اشاره کرد و گفت: او را نویسنده محبوب و منحصربهفردی است. هرگز تصور نمیکردم که روزی از دوستان نزدیک صفدری و ناشر یکی از بهترین کارهایش یعنی سیاسنبو شوم. او در آثارش زبانی شاعرانه و برگرفته از بومش دارد. او کارهای خیلی خوبی دارد اما در میان داستانهای کوتاهش «دو رهگذر» او بسیار خواندنی است. توصیه میکنم اگر آن را نخواندهاید حتما بخوانید.
علیخانی در ادامه به خاموشان اشاره و تاکید کرد: من قرار نبود که داستان کوتاه بنویسم، چراکه در فکر نوشتن یک عاشقانه بودم اما خاموشان متولد شد مشحون از داستانهای کوتاه که در جایی اشک به چشم شما میآورد و در جایی شما را میخنداند. شاید برای برخی از مخاطبان سوال پیش بیاید که چرا برخی از داستانهای علیخانی اشک به چشم میآورد، دلیلش هم این است که این اشکها، غم زندگی را ملموس میکند و به درستی نمایش میدهد. زندگی همیشه خندیدن نیست.
نویسنده «خاما» با نقد سانسور در داستان، گفت: کتاب «خاما»ی من سرگذشت پدربزرگ من بود که بدون هیچگونه گرایش سیاسی آن را نوشتم اما کتاب در دورهای جمع شد تا اینکه با تغییر دولت، فقط در سه قسمت آن هم خیلی کم تغییراتی در آن اعمال و دوباره به بازار کتاب روانه شد. این کتاب خیلی با استقبال مواجه شد. من هرگز فکر نمیکردم که این کتابم ممیزی بخورد.
علیخانی با تاکید بر اینکه خوش به حال شما که در بوشهر هستید، بیان کرد: خیلی خوشحال باشید جایی زندگی میکنید که نویسندگانی چون منیرو روانیپور و محمدرضا صفدری را دارد. یکی از حسرتهای من این است که چرا کتابهای منیرو ایران چاپ نمیشود، البته بخشی از آن هم به لجبازی خود او برمیگردد که رضایت به انتشار آثارش در ایران نمیدهد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش اشاره کرد که برخی میگویند زبان داستانهایت سخت است و ادامه داد: زندهیاد محمدعلی سپانلو یک بار به همین دلیل به من گفت، در کارهای جدیدت داری از مخاطب عقب میافتی! شاید حق با او و برخی از مخاطبانم باشد که بهدلیل کاربرد واژههای دیلمی درک آنها برایشان دشوار است. در بیوهکشی وقتی واژههای دیلمی را به کار بردم، معادل آنها را در فارسی معیار هم زیرنویس کردم اما هر چه جلوتر آمدم این زیرنویسها کم و کمتر شد تا جایی که دیگر کامل حذف شدند؛ ولی واژههایی که به کار میبرم به نظر خودم فارسی هستند فقط با کمی تامل معنای آنها را میتوان دریافت. اینگونه نیست که مخاطب متوجه داستان نشود.
علیخانی با بیان اینکه واژههای اصیل در جامعه ما از طریق ادبیات و کارهای نظیر تاریخ بیهقی، تذکره اولیاء و… حفظ شدند، افزود: بنابراین حیف است که این واژهها امروز در متون داستانی که کافهای و کلیشهای و تکراری هستند، جای پای خود را گم کنند. به عقیده من، مخاطب وقتی کاری از من را بخواند خیلی زود به این واژهها و معنایشان خو میگیرد و معنای آن را درمییابد. این گونه نیست که معنای آنها گم باشد.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه مردم ما اهل خواندن داستان کوتاه نیستند، تاکید کرد: چون در داستانخوانی حرفهای نشدهاند و همچنان خواننده رمان و داستان بلند هستند. ببینید «خاما»ی من به چاپ بیست و یکم رسیده اما همچنان مخاطب عام سهگانه مرا نمیبیند و نمیخواند!
یادآوری میشود، آیین رونمایی از کتاب «خاموشان» یوسف علیخانی که تازهترین اثر منتشر شده وی است با حضور چهرههای ادبیات داستانی بوشهر نظیر دکتر علی صالحی، محمدرضا صفدری، فرشید جاناحمدیان و جمعی از داستانخوانان بوشهری در خانه کتاب بوشهر برگزار شد.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.