فرهنگ 149 بازدید
گفت‌وگوی بامداد جنوب با با مترجم کتاب «مانستر»؛

شیوا مقانلو از پنجاهمین کتابش گفت

بامداد جنوب – داود علیزاده

نشست‌های ادبی زبانسرای بوشهر در چهارمین جلسه خود، میزبان شیوا مقانلو، نویسنده، مترجم و مدرس دانشگاه بود؛ رویدادی که علاوه بر برگزاری کارگاه یک‌روزه ترجمه، با رونمایی از تازه‌ترین اثر ترجمه‌ای او، کتاب «مانستر» همراه شد. این شاهکار جنایی، معمایی و روان‌شناختی اثر نائوکی اوراساوا، یکی از برجسته‌ترین مانگاهای ژاپنی است که بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱ منتشر شد. «مانستر» با روایت پرتعلیق، شخصیت‌پردازی پیچیده و پرداخت عمیق به مفاهیم اخلاق، گناه و ماهیت انسان، مخاطبان علاقه‌مند به داستان‌های جنایی و فلسفی را تا آخرین صفحه درگیر خود می‌کند. ترجمه روان و جذاب این اثر به همت شیوا مقانلو و انتشار آن از سوی نشر نیماژ، تجربه‌ای متفاوت و فراموش‌نشدنی را برای خوانندگان رقم زده است.

در حاشیه نشست رونمایی از کتاب «مانستر» شیوا مقانلو، نویسنده، مترجم و مدرس دانشگاه، در گفت‌وگویی صریح، به پرسش‌هایی درباره ادبیات شرقی، تجربه‌های شخصی در ترجمه و تألیف و نقش مترجمان در معرفی آثار ایرانی به جهان پاسخ داد.

در ابتدا این مترجم با توجه به رونمایی از کتاب «مانستر» در پاسخ به پرسشی درباره فراگیر شدن مانگا و انیمه، گفت: نویسنده «مانستر»، نائوکی اوراساوا، به معنای واقعی کلمه یک «جهان‌آفرین» است؛ مهم نیست اثرش در قالب کتاب، مانگا یا انیمه منتشر شود، او جهانی مستقل می‌سازد. ببینید، نویسنده کتاب «اوراساوا» به معنای واقعی کلمه کسی است که یک جهان خلق می‌کند؛ فرقی نمی‌کند کتاب باشد، مانگا یا انیمه. از سن کم مانگاها را طراحی و دنبال کرده و بعد شخصیتی خلق کرده که جهانی شده. این جهان در قالب‌های مختلف بازآفرینی شده و رمان شکل آخر آن است.

به گفته مقانلو جالب اینجاست که حتی اگر کسی انیمه یا مانگا را دیده باشد، باز هم نیاز دارد کتاب را بخواند، چراکه اوراساوا در کتاب معماهای جدیدی طرح می‌کند و همه پازل‌ها را حل نمی‌کند تا ادامه‌دار بماند. این کار مهارتی است که در سریال‌سازی هم دیده می‌شود، داستان طوری تمام می‌شود که ادامه داشته باشد.

وی با اشاره به تأثیر دوسویه سینما و ادبیات و در پاسخ به پرسشی در خصوص تب فراگیری مانگاه و انیمه در جهان افزود: «فراگیر شدن انیمه‌ها در جهان حاصل ترکیب مهارت «جهان‌سازی» خالقان ژاپنی مانند نائوکی اوراساوا، پیوند هوشمندانه میان قالب‌های مختلف مانگا، انیمه و رمان، روایت‌های پرکشش و شخصیت‌پردازی عمیق و همچنین پشتوانه سیاست‌های فرهنگی بلندمدت و پیشرفت فنی در کشورهای شرق آسیاست. انیمه‌ها با تکیه‌بر فرهنگ بومی و در عین‌حال تولید محتوای جهانی‌پسند، توانسته‌اند هم‌پای تغییرات سریع نسل جوان حرکت کنند و با جذب مداوم مخاطبان تازه، به یکی از صنایع فرهنگی اثرگذار و پرفروش دنیا تبدیل شوند.»

وی در ادامه افزود: «دو کشور در جهان وجود دارند که موفق شده‌اند؛ هالیوود را در بازار داخلی خود به عقب برانند. این کشورها تنها نقاطی در جهان هستند که هنگام اکران فیلم، مردمشان ابتدا تولیدات ملی خود را می‌بینند و سپس به تماشای آثار هالیوودی می‌روند. در حالی‌که این روند، در بیشتر کشورهای جهان برعکس است.»

مقانلو این دو کشور را هند و کره‌جنوبی دانست و خاطرنشان کرد: «هند با صنعت عظیم بالیوود و تماشاگران میلیاردی‌اش، به پشتوانه جمعیت گسترده، جایگاهی استوار یافته است. کره‌جنوبی نیز در سال‌های اخیر با جذب گسترده مخاطب، به‌جایی رسیده که سینما و انیمه‌اش دیگر نیازی به تغذیه از غرب ندارد.»

مترجم مانستر دلایل این موفقیت را مجموعه‌ای از عواملی همچون سیاست‌های بلندمدت نهادهای فرهنگی رسمی، حمایت و غیرت مردم نسبت به فرهنگ، ادبیات و هنر خود و پیشرفت‌های چشمگیر فنی برشمرد.

وی افزود: «از حدود بیست تا بیست‌وپنج سال پیش، نسل تازه‌ای از دانشجویان این کشورها برای آموختن جدیدترین نظریه‌های سینمایی و کارگردانی به آمریکا اعزام شدند و پس از پایان تحصیل، همگی به میهن بازگشتند.»

مقانلو به پرسشی درباره علاقه شخصی به مانگا و انیمه پاسخ داد: «باید با نسل جوان به‌روز بود؛ تغییرات سریع شده و اگر هماهنگ نشویم، از بین می‌رویم، همان‌طور که دایناسورها نتوانستند با شرایط جدید وفق پیدا کنند. علاقه اصلی من سینماست، اما شناخت جهان مانگا و انیمه را ضروری می‌دانم.»

برخی باور دارند مترجم خوب نمی‌تواند نویسنده خوب باشد. مقانلو چنین دیدگاهی را رد کرد و گفت: «مهم این است که در هر شاخه صددرصد توان خود را بگذاریم و آن‌ها را قاطی نکنیم. آثار دشوار جان بارت از سخت‌ترین تجربه‌های من بوده است. روزهایی پیش آمد که فقط یک پاراگراف را در دو سه روز ترجمه کردم، اما اجازه نمی‌دهم سبک ترجمه با متن خلاقم مخلوط شود.»

معمولاً برخی نویسندگان از نویسنده یا اثری ادبی تأثیرگذار بر زندگی ادبی‌شان می‌گویند؛ اما مقانلو در این‌باره نظری متفاوت دارد: «به نظر من تأثیر همیشه خیلی آهسته‌تر، کندتر و غیرمستقیم‌تر فهمیده می‌شود. همیشه تعجب می‌کنم از کسانی که مثلاً عکس نویسنده‌های بزرگ را به دیوار می‌زنند و خیلی تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند؛ راستش من این را چندان درک نمی‌کنم، منظورم این است که تأثیر جایی می‌آید که یک مواجهه واقعی باشد. برای خودم، باید از دوران بچگی نام ببرم. واقعاً خدا خیر بدهد به کسانی که باعث شدند با کتاب‌های طلایی کوچک آشنا شوم؛ کتاب‌هایی که خلاصه قصه‌های مهم جهان و بزرگ‌ترین رمان‌های دنیا را با تصویر برای نوجوانان ارائه می‌دادند. امیرکبیر این کتاب‌ها را درمی‌آورد و همین باعث شد یک بچه هفت–هشت ساله مثل من با ادبیات بزرگ جهان انس بگیرد. هم‌زمان مجموعه‌ای دیگر منتشر می‌شد که «افسانه‌های ملل مختلف» بود، بیشتر از ملل شرق و آفریقا، با تصویرسازی. همه این‌ها تأثیر زیادی بر من داشتند. بعد که بزرگ‌تر شدم، عاشق مارکز شدم و خیلی از او تأثیر گرفتم؛ باوجوداینکه نوشته‌هایش ربطی به آثار من ندارد، اما جهانی که برایم ساخت بی‌نظیر بود. میلان کوندرا را هم تحسین می‌کنم، همین‌طور بعضی نویسندگان آمریکایی مثل فورد که همیشه برایم الهام‌بخش بوده‌اند. در سال‌های بعد با کشف ادبیات ژاپن، باز یک گرایش تازه پیدا کردم و دنیای جدیدی را تجربه کردم. در کل، هر کتابی که خوانده‌ام به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در شکل‌گیری آدمی که امروز هستم نقش داشته است.»

مقانلو در پاسخ به این سؤال که کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید؟ نیز پاسخ داد: «به‌واقع مانند سؤال «کدام فرزندت را بیشتر دوست داری» است؛ پرسشی که پاسخش ساده نیست، زیرا هر کتاب دلیل خاص خود را برای دوست‌داشتنی بودن دارد. من همه آثارم—چه ترجمه و چه تألیف—را دوست دارم، چون همگی نتیجه انتخاب آگاهانه و شخصی من هستند. هیچ‌یک از ترجمه‌هایم سفارش تحمیلی نبوده؛ حتی در مواردی که پیشنهادی دریافت کرده‌ام، ابتدا خودم دقیق بررسی کرده و پس از سنجیدن، کار را پذیرفته‌ام.»

این مترجم به آثار در دست ترجمه‌اش نیز اشاره کرد و گفت: «این روزها مشغول ترجمه کتابی هستم که هر صفحه‌اش برایم جذاب و الهام‌بخش است. این اثر، برخلاف سایر کارهایم، هیچ ارتباط مستقیم با حوزه سینما ندارد و کاملاً در عرصه نظریه تاریخ قرار می‌گیرد. ازآنجاکه تاریخ ایران از کودکی برایم شیفتگی خاصی داشته، پیشنهاد ترجمه‌اش را پذیرفتم. کتاب، سفرنامه‌ها و خاطرات تاریخی یک نویسنده سوئدی را با نگاهی تازه و منحصربه‌فرد بررسی می‌کند؛ زاویه‌ای که تا امروز هیچ پژوهشگری به آن نپرداخته است و امیدوارم پس از چاپ و انتشار، جایگاه شایسته‌ای در حوزه مطالعات تاریخی پیدا کند.»

مقانلو معتقد است ترجمه آثار ایرانی به زبان‌های دیگر ارزشمند است و باید جدی گرفته شود. او از پروژه پژوهشی خود بر آثار صمد طاهری و نویسنده‌ای آذربایجانی گفت که شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان جالب‌توجه است.

او به فقدان معیار بیرونی برای سنجش کیفیت ترجمه نیز اشاره کرد: «همه ترجمه‌ها منتشر می‌شوند، بعد مقایسه‌ها شکل می‌گیرد. مشکل اصلی نبود نقد جدی است که تا دهه ۸۰ جریان داشت. ناشران با برندینگ قوی‌تر، تبلیغات بیشتری دارند، اما ترجمه بهتر الزاماً این‌طور معرفی نمی‌شود.»

این مترجم نام‌آشنا در ادامه تأکید کرد: «کتاب‌فروشان و پخش‌کنندگان باید آگاه باشند و خواننده را درست هدایت کنند. گاهی دیده‌ام ترجمه دیگری را به‌جای ترجمه درخواستی مشتری می‌دهند؛ این کار نیازمند همکاری همه حلقه‌های نشر برای دیده‌شدن ترجمه خوب است.»

این مترجم در پایان به علاقه‌مندان ترجمه پیشنهاد کرد: «برنامه‌های «میز ترجمه» در یوتیوب را ببینید. هر قسمت با حضور پیشکسوتان، کلاس درسی کامل است. همچنین از ابزارهای نو مانند هوش مصنوعی بهره بگیرید، به‌شرط تسلط کامل بر زبان‌های مبدأ و مقصد.»

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.