موسیقی برایم فقط یک فعالیت هنری نبود؛ مسئولیت بود
بامداد جنوب: حضور زنان در موسیقی ایران، تاریخی خطی و آرام نیست؛ بیشتر شبیه رفتوآمدی محتاطانه میان صحنه و سایه است. زن ایرانی در موسیقی، اغلب پیش از آنکه شنیده شود، دیده شده و پیش از آنکه داوری هنری شود، داوری اجتماعی را از سر گذرانده است. با اینهمه، این حضور هرگز قطع نشده؛ فقط شکلش عوض شده، نامها جابهجا شدهاند و صداها، گاهی آرام و گاهی پنهان، راه خود را ادامه دادهاند.
در این مسیر پرفرازونشیب، نقش برخی چهرهها نه در هیاهو، که در تداوم معنا پیدا میکند. زنانی که بیادعا ایستادند، کار کردند و به جای واکنش احساسی، بر ساختن تمرکز کردند. موسیقی ایرانی، بیش از هر چیز وامدار همین تداوم کمسروصداست؛ تلاشی که کمتر تیتر شد، اما بیشتر اثر گذاشت.
پری ملکی از همین دست نامهاست؛ هنرمندی که در سالهای اخیر، نه فقط بهعنوان خواننده که بهمثابه کنشگری فرهنگی در ارتقای موسیقی ایرانی نقش فعالی ایفا کرده است. حضور او، حضوری تدریجی، پیگیر و آگاهانه بوده؛ حضوری که نشان میدهد موسیقی، حتی زیر فشار محدودیتها، هنوز میتواند با صداهای مسئول و ریشهدار زنده بماند.
پری ملکی از آن صداهایی است که مسیرش را نه با جنجال، که با ماندن پیدا کرده است. در سالهایی که حضور زنان در موسیقی ایرانی یا به حاشیه رانده شد یا به نمادهای مقطعی تقلیل یافت، او ترجیح داد کار کند؛ آهسته، پیگیر و دور از هیاهوی رسانهای. این انتخاب، شاید کمسروصدا بود، اما در زمانهای که فرسایش فرهنگی از فقدان تداوم رنج میبرد، به یک مزیت تبدیل شد.
نقش ملکی فقط در اجرا و صدا خلاصه نمانده است. او در این سالها بهعنوان مدرس، کنشگر و سازماندهنده مستقل، بخشی از بار آموزش و حفظ موسیقی ایرانی را به دوش کشیده؛ آنهم بدون تکیه بر ساختارهای رسمی یا حمایتهای پررنگ. کاری که انجام داد، بیش از آنکه دیده شود، اثر گذاشت و بیش از آنکه ادعا شود، منتقل شد.
پری ملکی نمونهای از همان حضوری است که موسیقی ایرانی امروز به آن نیاز دارد: حضوری مسئول، ریشهدار و بینیاز از نمایش. صدای او، صدای ایستادگی آرام است؛ ایستادگی زنی که انتخاب کرد در دل محدودیتها بماند، مسیر بسازد و نشان دهد بقای موسیقی، بیش از هر چیز، به کسانی وابسته است که کارشان را رها نمیکنند.
خود پری ملکی در این باره به ایسنا گفت: موسیقی همواره در زندگیام حضور داشته و از کودکی با موسیقی ارتباطی عمیق برقرار کردم. از هشتسالگی در جمع دوستان و خانوادهام کنسرت اجرا میکردم. به یاد دارم پدرم یک رادیو خریداری کرده بود و من روزها همراه با مادرم برنامه گلها را از جعبه موسیقی گوش میکردم.
این هنرمند و سرپرست گروه «خنیا» با بیان اینکه از دوران نوجوانی، دغدغهام موسیقی بود و حتی زمانی که از ایران به خارج مهاجرت کردم، نتوانستم از این عشق فاصله بگیرم، تصریح کرد: من در آن دوران از ایران دور بودم و طبیعتاً با شرایط جدید در یک فضای متفاوت زندگی میکردم، اما همیشه موسیقی در ذهن و قلبم بود، چرا که هیچچیز نمیتواند جای این هنر بزرگ را بگیرد. وقتی به ایران برگشتم، احساس کردم باید همچنان در این مسیر حرکت کنم. برای من، موسیقی تنها یک فعالیت هنری نبود، بلکه یک دغدغه و یک مسئولیت بود.
وی در پاسخ به این سوال که چه چیزی او را به ادامه مسیر هنریاش و تدریس تشویق کرده است، گفت: در این سالها، هدف اصلی من این بوده که هنرمندان جوان را پیدا کنم و آنها را در مسیر درست هدایت کنم. وقتی میبینم که هنرجوهایم قابلیتهای منحصربهفرد دارند، حس میکنم که هدفم را در زندگی پیدا کردهام.
ملکی ادامه داد: در حال حاضر بیش از صد زن در گروههای آموزشی من حضور دارند و بسیاری از آنها به خوانندگی و تدریس موسیقی در جای، جای دنیا پرداختهاند. این برای من بسیار خوشحالکننده است که توانستهام بخشی از این حرکت را به جلو ببریم و در آموزش هنرمندان زن نقشی ایفا کنم. در همه این سالها، همیشه هدفم این بوده که حضور زن در موسیقی ایرانی همچنان زنده بماند و تا آنجا که بتوانم، در این راستا تلاش کنم.
این هنرمند به بررسی تفاوتهای مکتبهای موسیقی ایرانی، بهویژه مکتبهای آوازی تهران و اصفهان، پرداخت و با اشاره به اینکه این دو مکتب در اصل از یک پایه واحد سرچشمه میگیرند، توضیح داد: مکتب تهران و مکتب اصفهان از لحاظ کلی به یک پایه مشترک وصل هستند، اما در جزئیات و نحوه اجرا، تفاوتهایی دارند؛ تفاوتهایی که بیشتر به سلیقه و شیوه اجرا برمیگردد.
پری ملکی در ادامه گفت: مکتب تهران اغلب تحریرهای بیشتری دارد و از نظر تکنیکی ممکن است کمی پیچیدهتر باشد، اما در نهایت، هدف همه اینها انتقال احساسات و مفاهیم از طریق آواز است. من همیشه به شاگردانم تأکید میکنم که باید در ابتدا بیس و پایه موسیقی را خوب یاد بگیرند و بعد به هر مکتب و سبکی که علاقه دارند، بروند.
او با اشاره به این که خودش شاگرد استادان بزرگی مانند بنان، کریمی، جهاندار و پایور بوده است، تأکید کرد: از هر یک از این استادان نکات بسیار ارزشمندی یاد گرفتم و این به من کمک کرد تا امروز بتوانم در کنار آموزش به دیگران، خودم هم به موسیقی ادامه دهم و معتقدم مکتب استاد بنان بسیار وسیع بود و با همه احترامی که برای اساتید عزیز قائل هستم، اما باید یادآور شوم بنان را طوری دیگر باید دید و شناخت.
سرپرست گروه «خنیا» درباره تجربههایش در اجراهای بینالمللی و برخورد با مخاطبان غیرایرانی توضیح داد: در بسیاری از کشورهای اروپایی اجراهایی داشتم که اغلب تماشاگران آنها ایرانی نبودند. این تجربهها برای من بسیار جالب بود. در واقع، مخاطبان غیرایرانی بهگونهای واکنش نشان میدادند که نشان میداد آنها با موسیقی و احساسات آن ارتباط برقرار کردهاند، حتی اگر زبان فارسی را نمیفهمیدند.
ملکی ادامه داد: در یکی از کنسرتها در جنوب آلمان، شهردار شهر از من دعوت کرد که به مناسبت یک مراسم فرهنگی اجرا کنم. جالب این بود که بیشتر تماشاگران، غیرایرانی و از فرهنگهای مختلف بودند. آنها بدون اینکه فارسی بدانند، درک عمیقی از موسیقی و شعر ایرانی پیدا کرده بودند.
او با اشاره به واکنشهای مخاطبان غیرایرانی گفت: این برای من خیلی جذاب بود که میدیدم مردم میتوانند بدون اینکه زبان را بفهمند، ارتباط معنوی و احساسی با موسیقی برقرار کنند. این نشان میدهد که موسیقی یک زبان جهانی است که فراتر از مرزهای فرهنگی و زبانی تأثیرگذار است.
این هنرمند در توضیح اهمیت شعر در موسیقی ایرانی تاکید کرد: شعر و موسیقی در فرهنگ ایرانی کاملاً به هم آمیختهاند. موسیقی ایرانی بدون شعر نمیتواند تأثیری عمیق بر شنونده بگذارد. شعرهایی که در موسیقی ایرانی استفاده میشود، معمولاً دارای بار عاطفی بسیار زیادی هستند که خواننده باید توانایی انتقال آنها را داشته باشد.
ملکی در ادامه توضیح داد: همیشه به شاگردانم یاد میدهم که برای خواندن هر شعر باید بتوانند بار عاطفی آن را بهدرستی منتقل کنند و شعر را طوری بخوانند که شنونده آن را احساس کند. این چیزی است که متأسفانه در برخی از خوانندهها وجود ندارد. بسیاری از خوانندگان تنها به تکنیکهای آواز توجه دارند و به عمق شعر و معنای آن اهمیت نمیدهند.
او گفت: زنان نقشی بسیار پررنگ در دنیای موسیقی ایران داشتند. بسیاری از هنرمندان برجسته، همچنان یاد و آثارشان در خاطر مردم باقی مانده است. در این سالها تلاش زیادی کردم به زنان کمک کنم تا هنر خود را پیدا کنند و در فضای موسیقی حضور داشته باشند. باوجود تمام مشکلات، همچنان به دنبال این بودم که در آموزش و اجراهای موسیقی، به زنان فرصتی برای نمایش توانمندیهایشان بدهم.
پری ملکی در پایان این گفتوگو که در اصفهان انجام شده است، با احترام به یاد ناهید دایی جواد، هنرمند اصفهانی اشاره کرد و گفت: یاد این هنرمند فقید همیشه با من خواهد بود. او یکی از هنرمندانی بود که همیشه برای من الهامبخش بود. تحریرهای زیبای او، تاثیر عمیقی بر من گذاشت و همیشه برای من نمونهای در موسیقی ایرانی باقی ماند.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.