«در شهر» را با همه دردسرهایش دوست دارم
بامداد جنوب – الهام بهروزی
امروز در رسانه چه مکتوب و چه صوتی و تصویری، زنان نقش پررنگی را ایفا میکنند. آنها با اتکا بر تجربه، دانش و مطالعه دائم تلاش میکنند تا ظرفیتها، فرصتها و تهدیدهای بوم خود را بازنمایی کنند و با مطالبهگری در پی رفع چالشهای پیشروی توسعه منطقه خود باشند. خدیجه آبزن، تهیهکننده، مجری و گوینده جوان و پرانگیزه جنوبی است که سالهاست در مرکز صدا و سیمای بوشهر با تولید و اجرای برنامههای متنوع در ترسیم سیمای بوشهر در ابعاد مختلف فعالیت میکند.
او متولد پاییز ۱۳۶۴ در تنگستان و دانشآموخته رشته زبان انگلیسی است. آبزن از سال ۸۳ با شروع به کار شبکه استانی بوشهر بهعنوان مجری وارد رادیو و تلویزیون بوشهر شده و از همان سال هم فعالیت خبرنگاری را آغاز کرده است. وی در استان محضر درس شاهرخ سروری، مجری پیشکسوت صدا و سیمای بوشهر را درک کرده و همچنین در کارگاههای متعدد گویندگی و برنامهسازی دانشکده صدا و سیما نظیر کارگاههای بهروز رضوی، رضا معینی، شهریار کرمی، عذرا وکیلی و… هم دوره دیده است. تسلط، جسارت و قدرت بیان از ویژگیهای آبزن در اجرا و گویندگی است و همین ویژگیها موجب شده که او در برنامه «در شهر» در مطالبهگری و کنشگری در این رسانه برجسته شود و این برنامه را به نقطه قوت صدا و سیمای بوشهر در بازنمایی مشکلات شهر و استان تبدیل کند تا جایی که به یکی از پرمخاطبترین برنامه تلویزیونی بوشهر درآمده است.
از دیگر فعالیتهای وی در رادیو و تلویزیون میتوان به برنامهسازی و تهیهکنندگی رادیو اشاره کرد که در دورهای برنامه تخصصی «پارس و توسعه» را تهیه و تولید کرد؛ برنامهای که برای اولین بار پای صنعت را به رادیو و تلویزیون بوشهر بهصورت حرفهای باز کرد. آبزن در حال حاضر کارمند ادارهکل ورزش و جوانان و عضو هیات رئیسه شورای هماهنگی روابط عمومیهای استان بوشهر است. به گفته خودش، تقریبا حضور در همه برنامههای رادیویی را تجربه کرده اما بیشتر با اجرای برنامه صبحگاهی «سلام بوشهر» و «مردم و مسئولان» شناخته شده است.
او در تلویزیون در برنامههایی چون شونشینی و خانواده مجری بوده و در حال حاضر اجرای برنامه چالشی «در شهر» را برعهده دارد. آبزن بر این باور است که «انتقاد کردن و مطالبهگری در رسانه، راه رفتن روی یک بند باریک است! کمی این طرف و آن طرف قدم برداشتی بدون دردسر نیست! اگر بدون آگاهی و نداشتن اطلاعات کافی وارد این حوزه شوید، شک نکنید موفق نخواهید بود.»
به بهانه نهم مرداد، روز ملی صدا و سیما با خدیجه آبزن، گوینده و تهیهکننده باتجربه و البته جوان صدا و سیمای مرکز بوشهر به گفتوگو نشستیم تا از تجربیات متفاوت وی از اجرا در حوزههای ورزش، صنعت و جامعه بوشهر بیشتر بدانیم. ماحصل این گفتوگو در ادامه میآید.
نخست کمی درباره تجربه خود در گویندگی و اجرا توضیح دهید و اینکه کدامیک برای شما جذابتر است و چرا؟
اجرا و گویندگی در حالی که به نظر میرسد مرزهای مشترک فراوانی داشته باشند اما خب تفاوتهایی نیز دارند که هر کدام را در جای خود جذاب میکند. در اجرا شما فضای بیشتری برای بروز خلاقیت، بداههگویی، ایجاد صمیمیت و در نهایت ارتباط بهتر با مخاطب دارید. در گویندگی معمولا شما متنی را که از پیش آماده شده است میخوانید و باید تا درصد بالایی به آن وفادار باشید. هر چند در نهایت این لحن شما و اشراف شما بر مفهوم آن متن است که به آن جان میبخشد. برخی تصور میکنند گویندگی برای رادیو و مجریگری برای تلویزیون است. این درحالی است که بنا به فرمت برنامه و نوع محتوا این تقسیمبندی در هر دو رسانه کاربرد دارد. برای من با توجه به روحیات و تجربیاتم دنیای اجرا جذابتر است؛ حالا چه در تلویزیون باشد، چه در رادیو! و صد البته اجرا در رادیو را بیشتر دوست دارم.
شما از معدود مجریان و گویندگانی هستید که سابقه اجرای برنامهها و مسابقات ورزشی را دارید. کمی از این تجربه بکر میگویید که کمتر گوینده یا مجری زنی در ایران موفق شده بدان راه بیابد؛ چرا فعالیتتان را در این بخش ادامه ندادید؟
من سالها مجری برنامه اول صبح رادیو بوشهر بودم و بخش ورزشی یکی از جذابترین و پرطرفدارترین بخشهای برنامه بود. در گفتوگو با کارشناسان و ورزشکاران همیشه سعی میکردم اطلاعات بهروز داشته باشم تا گفتوگوهای تازهتر و پرچالشتری را به مخاطب صبحگاهی ارائه دهم. علاقهام در آن سالها به فوتبال نیز باعث شده بود اطلاعات خوبی در این رشته داشته باشم؛ چه در سطح لیگهای ملی و چه استانی. حتی گاهی با جمعآوری اطلاعات از تیمهای محلی و روستایی و صحبت کردن درباره آنها تلاش میکردم توجه مخاطبم و همینطور مسئولان را به بخش ورزش روستایی و محلات و اهمیت آن نیز جلب کنم.
اما در تلویزیون، سالی که تیم شاهین به لیگ برتر صعود کرد، من مجری میان برنامههای تابستانه بودم و بنا به تصمیم تهیهکننده و مدیران وقت تلویزیون چون در رادیو برنامههای ورزشی من را دیده بودند، تصمیم بر این شد مجری شروع، پایان و میان برنامه دو نیمه بازیهای شاهین من باشم که شامل اخبار بازی، ارتباط زنده با ورزشگاه در بازیهای خانگی و گفتوگو با کارشناسان فوتبال استان بود. البته بعد از چند هفته گفتند بهتر است خانمها در تلویزیون برنامه مرتبط با فوتبال اجرا نکنند. این شکل از تصمیمات معمولا سلیقهای بود و مبنای خاصی نداشت، چراکه ما در رادیو اجرا میکردیم و منعی نداشتیم و اصولا صدا و سیما در این خصوص پروتکل خاصی نداشت و از نظر سیستم جاری بر صدا و سیما، اجرای برنامهها با حضور مجریان آقا یا خانم اصولا مورد چالش نبود.
پس از آن وارد حوزه صنعت شدید و تهیهکنندگی برنامه «پارس و توسعه» را در رادیو و تلویزیون به عهده گرفتید؛ از دشواریها و شیرینیهای این تجربه بگویید.
بله، حتما. در استان صنعتی ما سالهاست در حوزه صنعت، خبرنگار تخصصی و حرفهای نداریم. بدون تعارف، همواره در این حوزه ضعیف بوده و همچنان هستیم. در سالهای اخیر هم بیشتر در حالت تولید محتوای غیرحرفهای، آن هم به صورت عامیانه و سطحی هستیم که برخی شبهخبرنگار به این حوزه ورود کردهاند که آن را در شأن جامعه خبری استان با آن پیشینه و ظرفیت نمیبینم و متاسفانه گاه با بیان برخی موارد فرعی و حب و بغضهای شخصی باعث میشوند به جایگاه و رسالت رسانه و خبرنگار نیز آسیب برسانند.
البته چند نشریه محدود خواستهاند با رویکرد تخصصی به حوزه صنعت ورود کنند اما به دلیل کمبود خبرنگار، پژوهشگر و کارشناس موفق نبودهاند. منظورم خبرنگاران و پژوهشگرانی است که بتوانند تخصصی و هوشمندانه در این حوزهها از مناظر مختلف نقب بزنند، قلم بزنند، آگاهی بدهند و حتی مطالبهگری موثری داشته باشند!
در رادیو و تلویزیون هم همین رویه بوده و هست! من مدت محدودی به این حوزه ورود کردم. کار سخت و زمانبری بود. هفتهای یکی دو روز باید به جنوب استان و همین طور خارگ میرفتم. برنامه با اینکه به اصطلاح مشارکتی بود اما از باب مطالبهگری نیز بخشهایی داشت که نیازمند به تحقیق و پیگیری بود؛ ولی با گروه خوبی که داشتیم به عنوان اولین تجربه برنامهسازی در حوزه مسئولیتهای اجتماعی تا حدودی موفق شدیم اما مثل همیشه زورمان به حواشی و تنگنظریها نرسید و از یک جایی به بعد عطایش را به لقایش بخشیدیم و کنار کشیدیم. دوستانی که جایگزین شدند هم نتوانستند مدت کوتاهی برنامهسازی کنند و در نهایت برنامه تعطیل شد.
با توجه به این تجربه، از دید شما رسانههای دیگر چرا در بعد مطالبهگری از صنعت بازماندهاند؟
اجازه بدهید در پاسخ به این سوال، کلیتر صحبت کنم. درباره خودم و همه کسانی که دغدغهمند هستند. اگر به دیده انصاف و با کمک آمار و ارقام به ماجرای صنایع نفت و گاز و پالایش و پتروشیمی و مسئولیت اجتماعیشان در استان نگاه کنیم، نمیتوانیم نقش آن را در توسعه زیرساختهای استانمان نادیده بگیریم.
رد پای نفت و کمکهای صنایع وابسته، در بسیاری از پروژهها به عنوان تامینکننده کل یا بخشی از اعتبارات در بیشتر پروژههای چند سال اخیر استان در موضوعات مختلف پیداست! اما وقتی به درآمدهای کلان این صنایع و مشکلات و چالشهایی که در مناطق پیرامونی به وجود آوردهاند، مینگریم، همه چیز در نگاهمان تغییر میکند! آنها کم گذاشتهاند! اینجاست که بحث مطالبهگری پیش میآید! اما آیا ما بلدیم چگونه حقمان را مطالبه کنیم؟ ما اصلا میدانیم باید چه مطالباتی داشته باشیم؟ آن را چگونه اظهار و مهمتر اینکه چگونه پیگیری کنیم؟
اگر بخواهم خیلی صریح بگویم ما مطالبات سطحی و گاهی بیربط داریم! سطح مطالبات به اصطلاح برخی مطالبهگران ما آنقدر نازل است که گاهی ارزش مطرح شدن ندارد! برخی خبرنگاران ما هم وارد فاز پوپولیستی شدهاند، فقط به عامهپسند بودن مطالب اکتفا میکنند، بدون اینکه بدانند اصلا دارند موضوع بیربطی را بیان میکنند! همه اینها باعث میشود فضای مهآلودی ایجاد شود که مطالبات اصلی دیده نشوند.
ببینید اینکه ما مطالبات جدی از صنعت داریم درست، ولی باید مستند، بجا و هوشمندانه آن را مطرح کنیم و البته از مسیرهای مختلف پیگیری کنیم. قرار نیست فقط حرفی زده باشیم و اظهار وجودی کرده باشیم! بحث پا گرفتن باجنیوزها هم چند صباحی است جدی است و کار حرفهای اندک خبرنگارانی را که دارند در حوزه مسئولیتهای اجتماعی قلم میزنند، در سایه نگه میدارد. باجنیوزها فقط روی نقطهضعف افراد مسئول در صنایع کار میکنند و با هدف تخریب و تهدید، جیب خویش را پر میکنند، بدون اینکه گرهی از چالشهای استان و مشکلات مردم بازکنند و مطالبه عمومی را تامین کنند که حرف زدن از آن خود مبحثی جداست و مجالی مستقل میطلبد.
در کل سطح مطالبهگری خود را باید افزایش دهیم و به دنبال توسعه جدیتر زیرساختها در استان و پاسخگو کردن مسئولان خودمان در قبال عملکرد ضعیفشان در جذب اعتبارات نیز باشیم! پول باشد اما برای آن در استان برنامهای نباشد چه فایده!
رسانه میتواند نقشه راه اقتصادی استان را با مطالبهگری صحیح پایهگذاری کند و این نقشهراه و اجرای آن با توجه به ظرفیت عظیم صنعت در استان میتواند به باز شدن گرههای مختلفی از جمله رفع معضل مهم اشتغال، توسعه زیرساختها و افزایش درآمدهای استان کمک شایانی کند.
کاملا به نکات درستی اشاره کردید، مطالبهگری سطحی و ظهور باجنیوزها موجب شده که پرداختن به مباحث تخصصی صنعت و همچنین مسئولیتاجتماعی در رسانه بومی به جایی نرسد. خب برگردیم به گفتوگو و تجربیات شما در رادیو و تلویزیون. شما در حال حاضر اجرای برنامه پرمخاطب «در شهر» را عهدهدار هستید که به بستری برای مطرح شدن انتقادات و گلایههای شهروندان و بازتاب صحیح مطالبات به دور از هر سیاهنمایی تیدیل شده، نظر خودتان در این باره چیست؟
و اما در شهر! گفتنیها درباره این برنامه فراوان است. خب «در شهر»، یک طرح برنامه انتقادی اجتماعی برای همه شبکههای استانی است و خوشحالیم ما از جمله استانهایی بودیم که همان ابتدا توانستهایم این برنامه را در کنداکتور پخش شبکه بوشهر داشته باشیم. تقریبا در همه این سالها و با وجود دولتهای مختلف و باز و بسته شدن فضای انتقادی و تغییر سیاستهای رسانهای هر دولت، برنامه هرگز متوقف نشده است. بسیار پیشآمده که از ما پرسیدهاند برای اجرای این برنامهها و انتقاد از مسئولان به شما مصونیت میدهند؟ خیر! ما هم محدویتهای فراوان داریم. از ما هم شکایت میشود گاهی فقط بابت یک سوال! ما هم تذکر میگیریم، توبیخ میشویم، متهم میشویم و مدام در حال دفاع از موضوعات مطرح شده در برنامه و سوالاتمان هستیم؛ اما خب، انتقاد کردن و مطالبهگری، راه رفتن روی یک بند باریک است! کمی این طرف و آن طرف قدم برداشتی بدون دردسر نیست! اگر بدون آگاهی و نداشتن اطلاعات کافی وارد این حوزه شوید، شک نکنید موفق نخواهید بود. همکارانم میدانند اگر بدانم موضوعی باشد که به این نتیجه برسم هدفش حل مشکلات مردم نیست و صرفا از سر حب و بغض است یا نقد بحقی نیست، اجرا نمیکنم! با کسی هم تعارف ندارم.
موضوعات برنامه از یکی دو روز قبل برایم ارسال میشود. گاهی مستندات و توضیحاتی هم در اختیارم قرار میگیرد و علاوه بر آن اگر موضوع بحث تخصصی باشد، مشاوران امین خود را نیز دارم که با آنها مشورت میکنم. قبل از برنامه با تهیهکننده راجع به موضوع صحبت میکنیم و در نهایت سعی میکنم با دست پر آن موضوع را مطرح و مطالبه مردمی را بیان کنم. کوچک و بزرگ بودن مشکل برایمان فرقی نمیکند. سعی میکنیم بدون تخریب و تحقیر افراد به دنبال چارهای برای حل آن مشکل باشیم. بخشی تشویقی با عنوان «مثبت در شهر» نیز داریم که در آن به عملکرد مثبت مسئولان درباره گزارشهای پخش شده در شهر و حل مشکلات مطرح شده میپردازیم. «در شهر» در میان برنامههایی که اجرا میکنم برنامه سختی است اما دوستش دارم با همه دردسرهایی که برایم داشته و گلایه گاه و بیگاه مسئولان!
شما در برنامه «در شهر» مطالبهگری اصولی را در صدا و سیمای بوشهر زنده نگهداشتهاید. در این مطالبات و دغدغههایی که در این برنامه و دیگر برنامههای رادیویی و تلویزیونی مطرح میشوند آیا به فرهنگ بوشهر و هویت آن هم با جدیت توجه میکنید؟
بله، رسالت اصلی شبکههای استانی پرداختن به فرهنگ بومی و تقویت آن است. ظرفیتهای فرهنگی ما نیز فراوان است و هرچقدر هم در این زمینه کار شود، کم است. به فراخور برنامهها همواره سعی کردهام از این مسیر خارج نشوم. یادی کنم از همکار فقیدمان مرحوم نگین کتوییزاده که همیشه درباره برخی برنامهها و اجراها نقد داشت و میگفت وقتی یک نفر شبکه استانی را باز میکند، باید بدون دیدن لوگو، تصویر یا موج رادیویی فورا متوجه بشود این چه شبکهای است. من هم معتقدم اگر نشانههای فرهنگ بومی در برنامهای نباشد، خب چرا این همه شبکههای استانی با این همه هزینه داشته باشیم. همان برنامه را شبکههای سراسری با کیفیت و محتوای بهتری دارند پخش میکنند!
و البته بومی کردن برنامهها فقط استفاده از چند ترک موسیقی محلی یا بوشهری حرف زدن نیست. باید بیشتر از اینها در موضوعات فرهنگی ورود کنیم و به جزئیات ارزشمندتری از زندگی و فرهنگ بومی مردم استان بپردازیم. از مرکزگرایی پرهیز کنیم و برخی همکاران ما باید بپذیرند استان بوشهر فقط مرکز استان نیست. به هنرمندان استان نگاه کنیم. در شبکه استانی جای بیشترشان چقدر خالی است. در رقابت با فضای مجازی و حتی شبکههای خانگی، متاسفانه شبکههای سراسری و استانی (رسانه ملی) عقب مانده و «فرهنگ» بزرگترین بازنده این قصه تلخ است!
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.