چالشها و فرصتهای سفر پزشکیان به نیویورک
۱۴۰۴-۰۷-۰۲
بامدادجنوب_مریم خوئینی
در سالهایی که مشارکت سیاسی و فعالیت حزبی در بسیاری از نقاط کشور با فراز و فرودهایی همراه بوده، بررسی تجربه برخی کنشگران سیاسی در سطح شهرستانها میتواند تصویری واقعیتر از وضعیت تحزب در جامعه ارائه دهد. شهرستان دشتستان بهعنوان یکی از مناطق مهم در عرصه سیاسی استان، از این قاعده مستثنا نیست. فعالیت حزبی در این شهرستان همواره تحتتأثیر شرایط اجتماعی، روابط محلی، محدودیتهای ساختاری و نگاههای متفاوت به تحزب شکل گرفته است مسائلی که گاهی مسیر کنشگری سیاسی را هموار و گاهی با چالشهای جدی روبهرو کردهاند.
در گفتوگو، با اسفندیار فتحی از فعالان حزبی باسابقه دشتستان به بررسی تجربههای شخصی او از فعالیت تشکیلاتی، موانع و مشکلات پیشروی احزاب در شهرستان، میزان ارتباط احزاب با مطالبات مردم و چشمانداز آینده تحزب در این منطقه پرداختهایم با امید آنکه تصویری واقعبینانه از وضعیت فعالیت حزبی در سطح محلی ارائه دهیم.
او در گفتوگو با بامدادجنوب، گفت: فعالیت حزبی در شهرستانها به دلیل نگاه از بالا به پایین و تمرکز دفاتر احزاب در پایتخت که مرکزیت سیاسی کشور است تفاوت چشمگیری با مرکز دارد و بهمراتب دشوارتر است.
این فعال حزبی با بیان اینکه مهمترین مانع، محدودیت جغرافیایی شهرستانهاست، افزود: در شهرستانها امکان انجام فعالیت حزبی بزرگ و فراگیر نیست، در حالی که ذات فعالیت حزبی باید فراگیر باشد. از سوی دیگر مشکل اصلی، نهادینهنشدن احزاب در سطح کشور و پذیرفته نشدن آنها از سوی نظام سیاسی است. بهگونهای که فعالیت سیاسی برخی مواقع عملاً بهعنوان امری مجرمانه تلقی میشود. حتی در میان اصولگرایان نیز فعالیت حزبی واقعی وجود ندارد و بیشتر کارها بهصورت هیأتی انجام میشود. البته این مشکلات برای احزاب اصلاحطلب، بهدلیل نگاه انتقادیشان، چند برابر است.
فتحی در پاسخ به این پرسش که مهمترین دستاورد فعالیت حزبی خودتان در این سالها چه بود، گفت: شخصا هیچوقت دنبال دستاورد شخصی نبودم، بلکه به دنبال یک تفکر بودم که بهصورت جمعی و حزبی آن را پیش ببریم و امروز از این بابت راضیام. هرچند هزینههای زیادی- هم شخصی، هم خانوادگی و هم حزبی- پرداخت کردهام اما همچنان راضی هستم.
او تأکید کرد: هدف کسانی که فعالیت حزبی دارند آگاهیبخشی به جامعه و فعالیت در چارچوب قانون است و هر زمان هم که فعالیت قانونی انجام دادیم، سعی کردیم متناسب با ظرفیتهای همان دوره و متناسب با مکانی که در آن قرار داشتیم مثلاً شهرستان دشتستان یا یک شهر خاص از همان ظرفیتها استفاده کنیم، به هر شکلی که ممکن بوده است. با وجود همه اتفاقهایی که افتاده و حتی اگر جامعه نسبت به فعالیتهای ما ناراضی بوده باشد، من شخصاً از مسیر فعالیت خودم راضی هستم؛ هرچند امروز عملاً فعالیت حزبی چندانی ندارم.
فعالیتهای حزبی فردمحورند
این فعال سیاسی و اجتماعی فعالیت حزبی در دشتستان را فردمحور است عنوان کرد و گفت: البته که این مسأله فقط مختص دشتستان نیست در کل کشور همین وضعیت وجود دارد. اگر بخواهیم آسیبشناسی فعالیت احزاب اصلاحطلب را انجام دهیم، دقیقاً به همین نقطه میرسیم.
فتحی افزود: ما چیزی را که خودمان قبول نداشتیم، عملاً انجام دادیم و فعالیتها کاملاً فردمحور بود. با یک جمله «تَکرار میکنیم» و با نام خاتمی رأی دادیم، با یک عکس دستدادن با خاتمی، چک سفیدامضا به روحانی دادیم و حتی پزشکیانی را نامزد کردیم که اساساً میثاقنامه اصلاحطلبان را امضا نکرده بود. همه اینها صرفاً به خاطر شخصیت افرادی بود که از آنها حمایت کردند و به ما گفتند. در حالی که ما به هیچ عنوان بر اساس خرد جمعی، اساسنامه و تشکیلات حزبی کار نکردیم. کاملاً فردمحور جلو رفتیم.
وی در ادامه تصریح کرد: با همه اینها نمیگویم ما صددرصد مقصر بودیم؛ قطعاً محدودیتها نقش داشتند و همانطور که گفتم، هیچوقت اجازه ندادند احزاب در جامعه نهادینه شوند، اما خود ما هم میتوانستیم بسیار بهتر از این عمل کنیم.
این فعال حزبی اصلاح طلب همچنین در خصوص نقش روابط طایفهای و شخصی در فعالیت حزبی، گفت: نقش روابط طایفهای بسیار پررنگ بوده است. من آن را لزوماً در جهت تضعیف نمیبینم، بلکه بیشتر اعضا از این روابط استفاده کردهاند. ما خودمان هم تلاش کردیم از روابط طایفهای و شخصی افراد بانفوذ برای پیشبرد تفکر حزبیمان استفاده کنیم و نمیشود منکر این مسأله شد. در محدودههای کوچکی مثل شهرستان یا حتی روستا، عملاً این روابط طایفهای و شخصی است که جواب میدهد. در بسیاری از مواقع، حتی نیازی به شکافتن گفتمان حزبی هم احساس نمیشود و صرفاً رابطه طایفهای کار را جلو میبرد.
فتحی معتقد است که احزاب نتوانستهاند مطالبات واقعی مردم شهرستان دشتستان را پیگیری کنند، چون اساساً فعالیت احزاب فقط در زمان انتخابات دیده میشود و اتفاقاتی که بعد از انتخابات رخ داده، کاملاً با شعارهایی که پیش از انتخابات داده شده، در تضاد بوده است.
جوانان علاقهای به کار حزبی ندارند
وی در خصوص چرایی فعالیت کمتر جوانان در تشکلهای حزبی، گفت: وقتی در جامعه چیزی«جرم» تلقی میشود، نمیتوانی به فرزندت بگویی بیا فعالیت حزبی کن. بزرگترها باید این مسیر را تأیید کنند؛ اما وقتی خودشان فعالیت حزبی را قبول ندارند، نمیتوانند دیگران را جذب کنند. وقتی حزب نهادینه نشده است و فعالیت حزبی به چشم جرم دیده میشود، جذابیتی برای جوانان ندارد. جوان وقتی به سن خاصی میرسد، دوست دارد وارد عرصه اجتماعی و سیاسی شود و به کشورش کمک کند؛ اما وقتی میبیند افرادی وارد این مسیر شدهاند، هزینههای سنگین دادهاند و هیچ نتیجهای نگرفتهاند بلکه اوضاع روزبهروز بدتر شده دیگر دلیلی نمیبیند وارد این فضا شود. اصلاً این موضوع وارد دایره فکریاش نمیشود؛ ترجیح میدهد به سمت اقتصاد یا حوزههای دیگر برود، اما وارد سیاست نمیشود.
وی همچنین در پاسخ به این سوال آیا بیاعتمادی به احزاب در جامعه محلی وجود دارد؟ گفت: این بیاعتمادی فقط محلی نیست؛ در کل کشور وجود دارد. ریشه آن هم شخصمحور بودن احزاب است. وقتی یک فرد به قدرت یا موقعیتی میرسد، تصمیمات شخصی میگیرد نه تصمیمات حزبی؛ آن هم با وجود محدودیتهایی که برای همان فرد وجود دارد. به همین دلیل، بیاعتمادی به احزاب نهفقط در جامعه محلی، بلکه در سطح ملی شکل گرفته و عملاً فعالیت حزبی از بین رفته است.
این فعال سیاسی در خصوص نقش رسانههای محلی در توسعه یا تضعیف تحزب، بیان کرد: جالب است بدانید امروزه بسیاری فعالیت حزبی را معادل فعالیت رسانهای میدانند. چون فعالیت حزبی محدود شده، افرادی با گرایشهای سیاسی تلاش کردهاند از طریق رسانهها حرف بزنند؛ اما باز هم این حرف، حرف حزب نیست، حرف شخص است. رسانهای که واقعاً برای یک حزب کار کند، من سراغ ندارم؛ ایکاش وجود داشت. در حوزه محلی که اصلاً چنین چیزی نداریم. رسانههای محلی عملاً تأثیری در توسعه فعالیت حزبی نداشتهاند. بیشتر حول نظر شخصی چرخیدهاند و عمدتاً در خدمت جریانی بودهاند که قدرت را در دست داشته است. من نقش مؤثر و مشخصی از رسانهها در تقویت تحزب ندیدهام.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.