شاید برجام با تصمیمگیریهای سریع جان بگیرد
۱۴۰۴-۰۶-۳۰
بامدادجنوب_مریم خوئینی
روابط ایران و ایالات متحده آمریکا در این چند دهه اخیر، یکی از پرچالشترین بخشهای تاریخ معاصر کشور ماست. از دوران پهلوی که به باور بسیاری، آمریکا از اصلیترین متحدان و حامیان رژیم شاه بود تا سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی که، این روابط دستخوش تغییرات بنیادین شد.
دخالتهای سیاسی و نظامی آمریکا در امور داخلی ایران، بهویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موجب شکلگیری احساس بیاعتمادی عمیق در میان مردم شده بود تا جایی که این احساس در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و پس از پیروزی انقلاب، در قالب شعارهای چون مرگ بر آمریکا و حرکتهای ضدآمریکایی خود را نشان داد. بررسی این دو مقطع تاریخی روابط ایران و آمریکا پیش از انقلاب و شکلگیری احساسات ضدآمریکایی پس از انقلاب به ما کمک میکند تا ریشههای یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی تاریخ معاصر ایران، یعنی اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، را بهتر درک کنیم به همین منظور با دیپلمات و کارشناس روابط بین المللی هم استانی گفتوگو کردهایم.
پهلوی وردست آمریکا بود نه ژاندارم منطقه
اللهکرم مشتاقی در گفتوگو با بامداد جنوب میگوید: پیش از انقلاب اسلامی، روابط ایران و آمریکا به هیچوجه مبتنی بر احترام متقابل نبود. آنچه وجود داشت، رابطهای استعماری و سلطهگرانه بود. ایران ابزار اجرای سیاستهای غرب در منطقه بود. حتی به گمان من در همین اندازه نیز به ایران اعتبار نمی دادند؛ یعنی رژیم پهلوی را «ور دست» خود در منطقه می دانستند نه ژاندارم منطقه.
وی افزود: پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با طراحی مستقیم سازمان سیا و حمایت مالی و سیاسی آمریکا علیه دولت ملی مصدق انجام شد، آمریکا به قدرت اول در تصمیمسازیهای ایران تبدیل شد. شاه و دولتمردان پهلوی عملاً در مسیر سیاستهای آمریکا حرکت میکردند. تقریبا هیچ چهره سیاسی وزین، فکور، مردمی و عمیقی در این دوره ظهور نکرد. بیش از ۵۰ هزار مستشار آمریکایی در ایران حضور داشتند و در نهادهای حساس نظامی، امنیتی، اقتصادی و حتی آموزشی نقشآفرینی میکردند. تصمیمات کلان اقتصادی کشور، از تعیین قیمت نفت تا تنظیم بودجه دفاعی، با نظارت آمریکاییها انجام میشد.
این کارشناس روابط بین المللی تصریح کرد: در ظاهر، روابط ایران و آمریکا «استراتژیک» نامیده میشد، اما در حقیقت، ایران به پایگاه حفاظت از منافع آمریکا در منطقه تبدیل شده بود. حتی فرهنگ عمومی و الگوهای آموزشی نیز با نفوذ مستقیم اندیشکدهها و بنیادهای آمریکایی تغییر کرد تا نسل جوان از هویت دینی و ملی خود فاصله بگیرد. این رابطه تحقیرآمیز، یکی از عوامل اصلی بیداری ملت و شکلگیری نهضت اسلامی بود.
نارضایتی مردم از روابط نابرابر پهلوی و آمریکا
مشتاقی در پاسخ به این پرسش آیا جامعه ایران از این روابط رضایت داشت یا مخالفتهایی وجود داشت؟ گفت: بدیهی است که مردم ایران از این روابط نابرابر رضایتی نداشتند. در حالی که آمریکا ادعای «دوستی» با ایران میکرد، عملاً از رژیم دیکتاتوری پهلوی حمایت میکرد. ایران رشد میکرد اما پیشرفت نداشت. مثل کودک لوسی که هر چه میخواست والدینش در اختیارش می گذاشتند، اما آن کودک در کودکی خود میماند شاید رشد هم می کرد اما به دلیل تنبلی و وابستگی به والدین هیچگاه رشید، فکور، عمیق و آیندهنگر نمیشد.
وی افزود: در آن برهه ساواک، با آموزش و پشتیبانی مستشاران آمریکایی و اسرائیلی تشکیل، و به ابزار سرکوب ملت ایران تبدیل شد. از دهه ۴۰ به بعد، امام خمینی(ره) پرچمدار مبارزه با نفوذ آمریکا شد. اعتراض تاریخی ایشان به لایحه کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ نشان داد که ملت ایران استقلال خود را از دست داده است. همان سخن معروف امام که فرمودند: «ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، عزت ما را فروختند»، چکیده اعتراض ملت ایران به وابستگی مطلق حکومت به آمریکا بود.
این کارشناس سیاسی یادآور شد: در سالهای پایانی رژیم پهلوی، نارضایتی به اوج رسید. مردم میدیدند که درآمدهای نفتی میلیاردی کشور خرج کارهای تشریفاتی، نمایشی، بیحاصل و آمریکایی میشود، در حالی که اکثریت جامعه زیر فشار فقر و بیعدالتی زندگی میکردند. بنابراین، خشم علیه نظام شاهنشاهی، خشم علیه آمریکا نیز بود.
مردم نمیخواستند ایران ایالت پنجاه و یکم آمریکا باشد
مشتاقی در پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث شد آمریکا در ذهن جامعه ایران به عنوان «دشمن اصلی» شناخته شود؟ گفت: ملت ایران با گوشت و پوست خود تجربه کرد که آمریکا مدافع آزادی و دموکراسی نیست، بلکه دشمن استقلال ملتهاست. از کودتای ۲۸ مرداد تا حمایت از شکنجه و اعدام مبارزان، از نفوذ فرهنگی تا غارت منابع اقتصادی، همه نشان میداد که آمریکا تنها به دنبال سلطه است. ایرانیان نمی خواستند وطنشان ایالت پنجاه و یکم آمریکا باشد.
وی افزود: پس از انقلاب اسلامی نیز، آمریکا همان مسیر دشمنی را ادامه داد. تحریمهای ظالمانه، حمایت از صدام در جنگ تحمیلی، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران با ۲۹۰ سرنشین بیگناه در سال ۱۳۶۷ و دخالتهای مستمر در امور داخلی ایران، همه گواه تداوم همان سیاست خصمانه است. مهمتر از همه، پس از افشای اسناد لانه جاسوسی در آبان ۱۳۵۸، ملت ایران بهطور مستند دید که سفارت آمریکا در تهران، مرکز طراحی توطئه، جاسوسی و نفوذ در ارکان نظام بود. این اسناد نشان دادند که آمریکا حتی پس از پیروزی انقلاب نیز، بر خلاف وعدهها و نشستهایش با دولت موقت در الجزایر، در فکر براندازی و بازگرداندن سلطه خود بوده است.
تسخیر لانه جاسوسی اقدامی انقلابی و سیاسی
مشتاقی در پاسخ به این سوال که اشغال سفارت آمریکا را بیشتر بایدیک اقدام انقلابی دانست یا سیاسی؟ گفت: به باور من، تسخیر لانه جاسوسی یک اقدام انقلابی و در عین حال هوشمندانه سیاسی بود. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با آگاهی کامل از تاریخ مداخلهگری آمریکا، تصمیم گرفتند صدای استقلال ملت ایران را به جهان برسانند. امام خمینی(ره) این اقدام را «انقلاب دوم» نامیدند و گفتند که اگر این حرکت انجام نمیشد، انقلاب اسلامی در خطر نفوذ و انحراف قرار میگرفت. در واقع، اشغال سفارت آمریکا پایان دوران سلطهپذیری ملت ایران بود. این حرکت نهتنها توطئههای بیگانگان را خنثی کرد، بلکه چهره واقعی آمریکا را برای افکار عمومی جهان آشکار ساخت.
به رسم هر ساله، همزمان با فرارسیدن ۱۳ آبان راهپیمایی باشکوهی در سراسر کشور برگزار میشود و مردم، بهویژه نوجوانان و جوانان، با حضور در این مراسم، بر تلاش برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و روحیه ایستادگی در برابر استکبار تأکید میکنند.
نماینده ولیفقیه در استان و امام جمعه بوشهر، این روز را نماد وفاداری ملت ایران به ارزشهای انقلاب دانسته و حضور مردم را تجلی عزت، وحدت و پایبندی آنان به آرمانهای امام خمینی (ره) و شهیدان عنوان کرده است.
آیتالله غلامعلی صفایی بوشهری تأکید کرده است: هر ملتی که بر آرمانها و شعارهای اصیل خود پایدار بماند، بیتردید مسیر پیشرفت و تحقق اهداف والای خود را طی خواهد کرد. ایران اسلامی نیز طی چهار دهه گذشته با حفظ این آرمانها، شکوفایی و عزت نسل جوان و نوجوان را رقم زده و امروز قلهای از اقتدار و استواری را در برابر استکبار جهانی، بهویژه آمریکای جنایتکار، ایجاد کرده است.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.