معماران روایت در عصر بحران و پیچیدگی
بامداد جنوب – مریم سلیمی*
در جهانی که لایههای حقیقت در هزارتوی داده، تکنولوژی و جنگهای ادراکی و شناختی پنهان شدهاند، روزنامهنگاری سنتی دیگر پاسخگوی اقتضائات زمانه نیست. نمیتوان با ابزارهای دیروز، جهان امروز را روایت کرد.
امروز دیگر خبر تنها یک گزارش ساده نیست؛ بلکه تجربهای ترکیبی از تحلیل، احساس، داده و روایتگری خلاقانه است. در چنین شرایطی، نسل تازهای از خبرنگاران متولد میشود: «اَبَرخبرنگاران»؛ بازیگرانی چندمهارته، دادهمحور و اخلاقمدار که نهفقط راوی واقعیت، بلکه معماران روایت در عصر بحران هستند.
پایان روایتهای خطی، آغاز روایتهای ترکیبی
رسانهها دیگر نمیتوانند با الگوهای سنتی مانند «نقلقولمحوری» یا تولیدات یکلایه و تک خطی، مخاطبی را همراه کنند که خود به پرسشگر، تحلیلگر و حتی شریک در فرایند روایتسازی بدل می شود. در دورانی که بحرانهای اقلیمی، جنگهای ژئوپلیتیکی، ناترازی منابع و نبردهای ادراکی توأمان رخ میدهند، روایتگری رسانهای نیز باید به همان میزان چندبُعدی و ترکیبی باشد.
مخاطب امروز، به دنبال شناخت لایههای پنهان واقعیت است؛ از همینرو رسانهها باید از تولید محتوای سطحی فاصله بگیرند و به روایتهایی چندرسانهای، دادهمحور و تحلیلی روی بیاورند. تنها در این صورت است که رسانه میتواند نقش راهبردی خود را در ساخت معنا و تقویت درک عمومی ایفا کند.
اَبَرخبرنگار؛ ترکیب انسان، داده و فناوری برای ساخت روایت
ابرخبرنگار، محصول تحولات عمیق در جهان رسانه و فناوری است؛ خبرنگاری که هم تحلیلگر داده است، هم روایتگری خلاق، هم کاربر فناوریهای نوین و هم ناظری اخلاقمحور. او درک میکند که نبرد امروز تنها بر سر قلمرو و منابع نیست، بلکه بر سر معنا، ذهن و روایت است.
بنا بر تعریفی، «اَبَر خبرنگار» کسی است که در کنار تخصص عمیق و داشتن توانایی ایجاد اعتماد، درک حالات چهره و زبان بدن و نیز قدرت تحلیل بالا میتواند «روزنامهنگاری فوقالعاده» خود را در کنار «هوش فوقالعاده» قرار داده و «اطلاعات فوقالعاده» و خاص تولید کند.
ابرخبرنگار معمار روایت است و فراتر از گزارشگری صرف، با تلفیق تخصص عمیق، هوش تحلیلی، مهارتهای ارتباطی و فهم روایت، روایتی میسازد که نهفقط اطلاع میدهد، بلکه کنشگری، تفکر انتقادی و قدرت تحلیل خلق میکند و لایههای پنهان واقعیت را آشکار میسازد. او به خوبی میداند که مخاطب امروز بهدنبال محتوایی معتبر، پیچیده، چندلایه و بر بستر روایت انسانی است؛ محتوایی که با فناوری پشتیبانی شده اما در جان خود، اخلاق و مسوولیت اجتماعی را حفظ کرده باشد.
نقشه راه رسانهها برای ورود به زیستبوم ابرخبرنگاری
گام نخست در این مسیر، عبور از روزنامهنگاری توصیفی به سمت تحلیلمحوری است؛ یعنی رسانهها باید ساختارهای تولید محتوای خود را بازنگری کنند، از تکرار و سادهسازیهای معمول فاصله بگیرند و در عوض، بر آموزش روزنامهنگاری تحلیلی، تقویت سواد دادهای و ارتقای توان روایتسازی کارکنان خود تمرکز کنند.
در گام دوم، شکلگیری واحدهای دیتاژورنالیسم در رسانهها ضروری است. رسانهها باید از ابزارهای متنباز برای تحلیل داده و تصویرسازی استفاده کنند، با استارتاپهای دادهمحور همکاری کنند و تیمهای میانرشتهای متشکل از خبرنگار، دیتاژونالیست، تحلیلگر، طراح، برنامهنویس، متخصصان علوم شناختی، روانشناسی و… تشکیل دهند. این ساختارها، بنیان شکلگیری «اتاقهای روایت» خواهند بود؛ فضایی برای تحلیل، پیشبینی و بازنمایی رویدادهای پیچیده.
در مرحله بعد، رسانهها باید به فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، واقعیتهای مجازی و افزوده و…، روایتهای تعاملی و هولوگرافی و… مجهز شوند. این ابزارها، نهفقط برای افزایش جذابیت، بلکه برای افزایش عمق روایت و قدرت ادراکی مخاطب حیاتی هستند. در کنار این تحولات، تدوین منشورهای اخلاقی نوین برای روایت دادهمحور و مشارکت در تربیت مخاطب آگاه نیز از مسوولیتهای اساسی رسانههاست.
روزنامهنگاری آینده از گفتن و نوشتن عبور میکند. در افق پیشِرو، باید انتظار قالبهایی تازه داشت: روایتهایی که گاه بناست از طریق پالسهای عصبی به ذهن مخاطب، یا هولوگرافی و واقعیتهای افزوده و… منتقل شوند. رسانهنگاری آینده، فقط روایت نیست؛ نوعی «زیست روایت» است. جایی که رسانه، نه بیرون از انسان، که درون ذهن، در لایههای احساسی و شناختیاش تنیده میشود. مزایا و مخاطرات تحولات رسانهای مزایای این تحولات روشن هستند: روایتهای عمیقتر، مشارکتپذیرتر، دسترسی همگانی، تعاملپذیری بالا و خلق تجربههای متنوع؛ اما معایب آن نیز جدیاند: تحریف واقعیت، خطاهای الگوریتمی، مهندسی افکار، خستگی شناختی مخاطبان و فرسایش اعتماد. باید پذیرفت که هر تحولی، هزینههایی دارد؛ اما با طراحی آگاهانه و اخلاقمحور، میتوان این هزینهها را به حداقل رساند. بازیگران زیستبوم روایت باید فراتر از حرفه، به روایتگری به مثابه کنش اجتماعی، اخلاقی و خلاقانه نگاه کنند. یادگیری سوادهای نوین، تجربهنگاری، تعامل با فناوریهای روایت و آشنایی با ذهن و احساس مخاطب از ضروریات ابرخبرنگار شدن است.
مسیر ابرخبرنگاران شدن، نیازمند تلفیق مهارتهای فنی، سوادهای چندگانه و نگرش آیندهنگرانه همراه با تعهد اخلاقی است.
آینده روزنامهنگاری، زیستبومی هوشمند و تعاملی است که در آن داده، تحلیل، روایت، احساس، انسان، فناوری و به ویژه هوش مصنوعی و اخلاق در هم تنیدهاند.
در این مسیر، رسانهها ناگزیر خواهند بود تا با سرمایهگذاری در این قالبها و فناوریها، به شخصیسازی و تعاملیتر کردن محتوا بپردازند تا بتوانند پاسخگوی نیاز مخاطبان و اقتضائات رقابتی، الزامات شرایط و… باشند.
مخاطب هوشمند؛ کنشگر در برابر جنگ روایتها
روایتهای پیچیده و چندلایه، مخاطبی پیچیده و چندسواد میطلبند. مخاطب آینده باید قادر باشد میان واقعیت و بازنمایی، حقیقت و تحریف، داده و دادهسازی تمایز قائل شود. او باید بداند که هر نمودار، تصویر یا روایت میتواند حامل معنا، نیت یا عملیات روانی باشد. آموزش سوادهای نوین مانند سواد داده، سواد رسانهای، خبری، بصری، سواد اخلاقی و… و نیز درک فناوریهای روایتگر، برای توانمندسازی مخاطب الزامی است.
در این مسیر، رسانهها، وزارتخانههای مرتبط، نهادهای آموزشی و سیاستگذاران باید دست به دست دهند تا مخاطب آگاه تربیت شود. همانقدر که به آموزش ابرخبرنگاران نیاز داریم، به تربیت مخاطب تحلیلگر و مشارکتجو نیز نیازمندیم.
زبان خاموش دادهها؛ استخراج واقعیتهای پنهان
بخشی از واقعیتها نهفته در معدن دادههاست و نیاز به کاوشگران متخصصی است که میدانند چطور لایههای جدیدی از واقعیتها، بهویژه واقعیتهای نهان و پنهان را شناسایی و افشا کنند. دادهها منبعی غنی برای کشف و ساخت روایتاند، اما به شرط آنکه استخراج و تحلیل شوند. به طور مثال، اگر رسانههای ایران در ماههای منتهی به جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، تحلیل دادهمحور و پیشبینیپذیر داشتند، میتوانستند افکار عمومی را آگاهتر و آمادهتر هدایت کنند.
واقعیت این است که امروزه جنگها بیش از جنگهای نظامی سنتی، به «جنگ دادهمحور» و «جنگ روایتها» تبدیل شدهاند که در آن هر داده، هر تصویر و هر پیام، سلاحی است در نبرد شناختی و روانی. دشمن با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته و تحلیل دادههای کلان، تلاش میکند تا روایت را به نفع خود تغییر دهد و ذهن مخاطب را تسخیر کند. در چنین شرایطی ضروری است با شناخت دقیق زیست بوم روایت،اقتضائات فناوری، نبردهای شناختی و الگوهای اثرگذاری رسانهای، برای طراحی و اجرای روایتهایی هوشمند، مسوولانه و موثر آماده شد.
با این نگاه، موضوعات بسیاری در ایام جنگ اسرائیل علیه ایران میتوانستند حداقل به یاری دیتاژورنالیسم (روزنامهنگاری داده محور) بررسی و تحلیل شده و ابعاد تازهای از جنگ شناختی و روانی علیه ایران را هویدا کنند که برخی از آنها عبارتند از: تحلیل الگوهای رفتاری و سخنان نتانیاهو در خطاب قرار دادن مردم کشورهای مختلف از جمله ایران، تحلیل پیامهای هدفمند موساد، نظامیان، اعضای کابینه، مقامات ارشد فعلی و سابق، سخنگویان و به ویژه سخنگویان فارسیزبان و بررسی موقعیتها و زمانهای مختلف این پیامها (قبل از جنگ مانند نوروز، یلدا و.. قبل، حین و بعد از حمله وجنگ)، تحلیل الگوی رفتاری و سخنان متناقض ترامپ، تحلیل نظرات مخالفان نظام، تحلیل ترندها، تحلیل اخبار جعلی، نقشه احساسات و تحلیل عواطف غالب در رسانههای اجتماعی، تحلیل هشتگها، تحلیل چهرههای سیاسی، هنری و… داخلی و خارجی به جنگ، تحلیل نسبت لایک و دیسلایک در یوتیوب و آپارات، نتایج نظرسنجی از مردم کشورهای درگیر، تحلیل محتوای کلی رسانهها در بازه زمانی قبل، حین و بعد از جنگ، نقش افراد مؤثر در جنگ و سطح اثرگذاری آنها، واکنش به قوانین مصوب در زمان جنگ و… .
البته، در جریان جنگ، تلاشهای قابلتوجهی در تولید آثار بصری مانند اینفوگرافیکها از سوی برخی رسانهها صورت گرفت؛ اما این اقدامات زمانی میتوانند اثربخشی راهبردی داشته باشند که با تحلیلهای دادهمحور عمیق، روایتسازی تحلیلی و بهرهگیری از تیمهای میانرشتهای ترکیب شوند. بدون پیوند خوردن به لایههای تحلیلی و ساخت روایت، حتی تولیدات تصویری نیز در سطح اطلاعرسانی باقی میمانند و نمیتوانند به تنهایی با روایتهای پیچیده و هدفمند بازیگران روایتساز مقابله کنند.
در مثال دیگری که نیازمند دادهکاوی و تحلیل دادههاست میتوان از روایت دقیق از بحران ناترازیها در حوزههایی مانند آب، برق و… یاد کرد. این روایتها میتوانند به همراه پیشنهادهای راهبردی مبتنی بر داده و پژوهش، موجب افزایش اعتماد عمومی، هدایت سیاستگذاران و همراهی مردم برای همکاری در حل مسائل خواهد شد. به بیان دیگر، روایتسازی دادهمحور از بحران ناترازیها، یکی از ابزارهای مهم پیشگیری و مدیریت بحرانهای بعدی است که رسانهها باید به آن توجه ویژه کنند. باید این مهم را پذیرفت که اگر روایت بحران فقط در قالب هشدار و خبر باقی بماند، نمیتواند به کنش جمعی، همدلی و همراهی منجر شود.
رسالت رسانههای ایران؛ از بقا تا تأثیر
رسانهها باید از قالبهای سنتی عبور کرده و با پذیرش تحولات و ضرورتها، اقتضائات و نیازها، به آموزش خبرنگاران در حوزه تحلیل داده، روایتسازی، سواد رسانهای، اخلاق فناوری و شناخت جنگ ادراکی و روانی اولویت دهند و زیرساختهای نرمافزاری و انسانی خود را برای مواجهه با پیچیدگیهای جدید، بازطراحی کنند.
دولت با قانونگذاری متناسب با تحولات فناوری و رسانه، شفافسازی جریان داده، حمایت از روایتگری مستقل و منشورهای اخلاقی، ایجاد زیرساختها، پلتفرمها و بسترهای لازم مانند راهاندازی سامانه ملی دادههای باز، انجام سرمایهگذاریهای لازم و… با همکاری رسانهها، سازمانها، دانشگاهها و استارتاپهای دادهمحور باید مسیر مذکور را هموارتر سازد.
این تحولات و اراده برای این تغییر، باید در نگاه ملی صورت گیرد و صرفاَ شامل کلانشهر و رسانههای مطرح نباشد. تحولات باید با درک و تلاش برای رفع همه مشکلاتی صورت گیرد که هماکنون پیش روی رسانههای کشور است. بدین معنا که تحقق ابرخبرنگاری در ایران با موانعی مانند کمبود بودجه، نبود دادههای باز، محدودیتها و ملاحظات سیاستی، شکاف دیجیتال و… روبهروست. رسانهها میتوانند با ابزارهای متن باز کم هزینه از طریق همکاری با دانشگاهها و شبکهسازی بین رسانههای کوچک برای اشتراک منابع، شروع کنند. با تمرکز بر دادههای محلی (مانند آمارهای استانی)، روایتهای بومی خلق شوند. این گامهای تدریجی با حفظ چشمانداز آرمانی، تحول را واقعی و دستیافتی میسازد و با جذب مخاطب، اعتماد را تقویت میکنند.
اگر ما روایت نکنیم…
روایت دیگر صرفاَ بازگویی واقعیت نیست؛ تلفیقی از داده، تحلیل، فناوری و اخلاق است. در جهانی آمیخته با بحرانهای پیچیده و جنگهای شناختی، ابرخبرنگار نه یک مفهوم لوکس که ضرورتی راهبردی است؛ اما ابرخبرنگاران اتفاقی شکل نمیگیرند؛ باید آنها را پرورش داد: با بازنگری در آموزش، ارتقای سوادهای نوین، تلفیق نگاه میان رشتهای در ساختار رسانهها و… آینده از آن رسانههایی است که پیچیدگی را میفهمند، روایت را میسازند و مخاطب را هم مسیر دانایی و کنش میکنند.
این آینده نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای بقا، آگاهی و اثرگذاری است. به خاطر داشته باشیم: که اگر ما روایت نکنیم، دیگران برای ذهن مخاطب ما روایت خواهند ساخت. رسانههای ایران نیز باید نه در حاشیه که در متن تحولات رسانهای، با برداشتن گامهایی جدیتر و سرمایهگذاری در آموزش، فناوری و روایتگری نوین، برای ساختن آیندهای تأثیرگذار، آگاهانه و فعالانه وارد میدان شوند.
*مریم سلیمی: دکترای علوم ارتباطات، مدرس دیتاژورنالیسم
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.