روزی که مام میهن فرزندانش را در آغوش گرفت
۱۴۰۴-۰۵-۲۵
بامداد جنوب – مریم خوئینی
بیش از یک دهه است که سوریه به یکی از پیچیدهترین و پرتنشترین میدانهای درگیری خاورمیانه بدل شده است؛ کشوری که میتوان گفت روزگاری مرکز ثبات نسبی در منطقه بود، اما امروز بار دیگر صحنه رویارویی نیروهای داخلی، بازیگران منطقهای و قدرتهای جهانی شده است.
هر چند آنگونه که تام باراک نماینده ویژه آمریکا در سوریه در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد به آتشبس که مورد حمایت واشنگتن و استقبال ترکیه، اردن و دیگر همسایگان سوریه همراه بوده، رسیدهاند.
اللهکرم مشتاقی کارشناس بوشهری وزارت امور خارجه در گفتگو با بامدادجنوب با اشاره به تحولات اخیر سوریه میگوید: وقتی نظام اسد در ۷ آذر ۱۴۰۳ سقوط کرد، عدهای گمان میکردند ماه عسل رژیم صهیونیستی که دشمن دیرینه حکومت سابق سوریه بود با رژیم جولانی آغاز شده است. به خصوص آنکه در همان زمان شاهد تحولات خونین و در نهایت آتش بس در لبنان بودیم. دیری نگذشت که حملات ویرانگر رژیم صهیونیستی به زیرساختهای مدنی و نظامی حکومت جدید جولانی آغاز شد. این حملات حتی بعد از دیدارهای سران کشورهای غربی و عربی با جولانی نیز متوقف نشد تا بیش از پیش ثابت شود هماهنگیهای نوشته و نانوشته زیادی در «اردوگاه غرب» برای آینده منطقه در جریان است. هماهنگیهایی که صدراعظم آلمان دربارهاش گفت «این کار کثیفی است که اسرائیل برای همه ما انجام میدهد».
وی ادامه میدهد: به اعتقاد من هیچ اقدام، موضع، گفتار، دیدار، عمل و عملیاتی از سوی اسرائیل در منطقه را نمیتوان به صورت منفک و مجرد در نظر گرفت. رژیم صهیونیستی به نیابت از غرب در حال فراهم ساختن بسترهای مناسب برای تغییر چهره منطقه است. غرب سالهاست که در فکر تغییر منطقه است. در دهه ۹۰ میلادی موفق نشد، در دوره بوش پسر اقداماتشان نتیجه عکس داد، در پی بحران عربی اواخر ۲۰۱۱ برای بار سوم تلاش خود را به کار گرفتند و حالا با تجربه سه دوره تلاش برای تغییر ژئوپولیتیک منطقه، دارند برای بار چهارم تلاش میکنند که این تغییر را انجام بدهند؛ بنابراین معتقدم آنچه اسرائیل در حال ارتکاب آن است را نباید جنگی مانند همه جنگها، جنایتها و توطئههایی مانند همه شرارتهای این رژیم و اقدامی ناگهانی و منفرد از سوی اسرائیل دید. اهدافی مانند ایجاد منطقه حائل در مرز سوریه، تعمیق تعامل با اقلیتهای همسو، محاصره لبنان، وادار کردن سوریه به عادیسازی، گسترش مرزهای سرزمینهای اشغالی و حتی ایجاد نوعی خودمختاری برای دروزیها، مطلوب اسرائیل است اما اهداف غایی نیستند بلکه بستری برای گامهای بعدی است.
این کارشناس حوزه بین الملل در پاسخ به این پرسش که چرا در حالی که بسیاری از کشورها در مجامع بینالمللی از اسرائیل خواستهاند به حق حاکمیت سوریه احترام بگذارد، اما در عمل، بسیاری از این حملات بدون واکنش جدی بینالمللی باقی ماندهاند، میگوید: اولین بار نیست که شاهد سیاست دوگانه غرب هستیم. رفتار اسرائیل بدون هماهنگیهای امنیتی و نظامی برخی کشورهای غربی بهخصوص آمریکا و اروپا قابل تصور نیست. غرب برای جلوگیری از غلیان افکار عمومی اقدامات اسرائیل را در لفظ محکوم میکند؛ محکومیتی کاملاً بیاثر و سست که هیچکس آن را جدی نمیگیرد. اساسا علت استمرار جنایت در غرب آسیا از سوی رژیم صهیونیستی، بیعقوبت ماندن این جنایات است.
مشتاقی تاکید میکند: کشورهای منطقه اگر ذرهای آیندهگری داشتند، میدانستند که خوی اسرائیل اشغالگری، ترور، حمله و نژادپرستی است همچنان که اسد و جولانی برای او تفاوت چندانی نداشت. از نگاه آنها عرب بودن، مسلمان بودن و مقاومت در برابر غرب، با ایدئولوژیشان در تضاد است. اسرائیل اگر به ۵۰٪ اهدافش در سوریه برسد، به سراغ سایر کشورهای منطقه خواهد رفت، حتی کشورهایی که گمان میکنند زیر چتر حمایتی آمریکا هستند و اسرائیل با آنها مشکلی ندارد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است اتفاقات اخیر منجر به بیثباتی سوریه شود، میگوید: به نظر من نه اسرائیل و نه غرب خواهان آشوب و بینظمی فراگیر، در سوریه نیستند؛ البته نه از باب دلسوزی یا احترام به سیاست سوریه بلکه آشوب در سوریه را در حال حاضر به نفع خود نمیدانند؛ بنابراین تصور اینکه سوریه به چیزی مانند سومالی تبدیل شود، ناممکن است. غرب به دنبال آن است که تمام عناصر قدرت را در سوریه نابود کند و یک «شیر بی یال و دم و اشکم» به سران دمشق تحویل بدهد. البته اگر فرصت را فراهم ببینند و تجزیه سوریه را با منافع خود در تضاد نبینند حتما به سوی آن خواهند رفت ولی فعلا چنین طرحی مضرات غیرقابل پیش بینی زیادی برای آنها دارد.
این کارشناس وزارت امور خارجه همچنین با اشاره به اینکه تحولات سوریه نه فقط بر کشور ما بلکه بر همه کشورهای منطقه تاثیر خواهد گذاشت، معتقد است: اگر ما هوشمندانه و با شجاعت و درایت عمل کنیم و با قید و بندهای غیر ضروری دست و پای خودمان را نبندیم میتوانیم از دل این تهدید، فرصتهای بزرگی برای کشور و همه محور مقاومت ایجاد کنیم و طرح غرب برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه را برای بار چهارم خنثی کنیم. «تدبیر و شجاعت» دو رکن اصلی و دو توصیه اصلی من به سیاستگذاران خارجی است. ما ثابت کرده ایم که در ایجاد فرصت از دل تهدیدهای دشمن، صاحب فن و تجربهایم همچنان که در عراق پس از صدام و لبنانِ پس از ۱۹۸۲ و افغانستان بعد از ۱۳۸۱ چنین کردیم.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.