فرهنگ 1 بازدید
لزوم بازتعریف هویت بصری بوشهر؛

«مرد سنگ‌تراش» نمونه‌ای درخشان از خلق هنر هویتی است

بامداد جنوب: تندیس‌ها، المان‌ها و همه تصویرگری‌های شهری فراتر از زیبایی‌شناسی صرف، به‌مثابه ریتم حیات جمعی در یک جغرافیا عمل می‌کنند. آن‌ها در ایجاد حس «هویت‌مندی»، شادابی و مهم‌تر از همه، تزریق امید به کالبد سرد سیمان و بتن، نقشی فزاینده و غیرقابل انکار ایفا می‌کنند. هنر شهری، در واقع، زبان سکوت یک شهر با شهروندانش است.اما با یک نگاه گذرا به مبلمان، نقاشی‌های دیواری و المان‌های موجود در فضای شهری بوشهر، واقعیت تلخی خود را نمایان می‌سازد: شهر اصیل ما، با تمام قدمت و پیشینه درخشان تئاتر، موسیقی و معماری به‌شدت تشنه ابتکار و خلاقیت است.

آنچه امروز در سیمای بصری شهر دیده می‌شود، اغلب عناصری خنثی یا تکراری هستند که از روایت اصالت و هویت این جغرافیای زیستی بازمانده‌اند. با این اوصاف، بوشهر امروز نیازمند یک پوست‌اندازی بصری و مبتنی بر بوم و بافت فرهنگی جنوب است؛ تحولی که بتواند جلوه بصری آن را بر اساس داستان‌ها، رنگ‌ها و نمادهای حقیقی خود و مردمش بازآفرینی کند. به گفته برخی از کارشناسان هنری، نقاشی‌های دیواری باید تاریخ مقاومت و تجارت دریایی و سیمای بندری شهر را بازروایت کنند. تنها در این صورت است که فضای شهری، از یک بوم خالی، به فضایی پرشور، امیدبخش و حقیقتا «بوشهری» بدل خواهدشد.

یک کارشناس گرافیک که برخی از ایده‌ها و طرح‌هایی را در فضای شهری شیراز مطرح و اجرایی کرده است، به بامداد جنوب گفت: سازمان سیما، منظر و فضای سبز شهرداری بندر بوشهر به عنوان متولی اصلی این حوزه، اگرچه سهم بسزایی در شکل‌دهی به فضاسازی‌های هدفمند، خلاق و شاداب داشته، اما همچنان می‌تواند با بهره‌گیری از ظرفیت هنرمندان بومی، ایده‌پردازی‌های تازه‌تری را در پهنه‌های شهری دنبال کند؛ نمونه‌هایی از این دست را می‌توان در پروژه‌های اخیر طراحی دیوارنگاره‌های شیراز و نصب آثار حجمی محدود در پارک‌های این شهر مشاهده کرد.

مریم صفوی با اشاره به لزوم کاربرد المان‌ها و نمادهایی برگرفته از شعر غنی بومی در فضاسازی شهری، افزود: متولیان شهری باید با استفاده هوشمندانه از ظرفیت بی‌بدیل شاعران بومی منطقه مانند فایز، فاضل جمی، مفتون، منوچهر آتشی، و باباچاهی، نه صرفا با نصب یک المان صوری، بلکه با تلفیق مفاهیم شعری در طراحی عناصر بصریمانند نورپردازی، دیوارنگاره‌ها، یا المان‌های حجمی هویت فرهنگی شهر را برجسته و بازنمایی کنند. این رویکرد، شهر را از یک فضای صرفا کالبدی به یک بوم فرهنگی پویا ارتقا می‌دهد و تعامل شهروندان با محیط پیرامون خود را معنادارتر می‌کند.

وی استفاده از تندیس‌ها و المان‌های هنری متمرکز بر شاعران بومی و سروده‌های فاخر آنان را راهکاری برای ترویج و تقویت گفتمان مکتوب در فضای عمومی دانست و خاطرنشان کرد: این سرمایه‌گذاری فرهنگی، مستقیماً به تجدید حیات گفتمان مکتوب در بوشهر یاری می‌رساند؛ شهری که متأسفانه در رتبه‌بندی‌های ملی سرانه‌ مطالعه، فاصله‌ قابل‎توجهی با وضعیت مطلوب دارد. در حقیقت، این امر فراتر از زیبایی‌شناسی صرف پو به معنای تبدیل منظر شهری به یک کتابخانه‌ باز و زنده است که می‌تواند نقطه‌ عطف و گام نخست در راستای احیای عمیق فرهنگ مطالعه در میان عموم شهروندان، به‌ویژه نسل پیشرو و جوانان این دیار باشد.

صفوی سپس به برخی از نقاشی‌های انتزاعی و بی‌معنا در برخی از نقاط شهر اشاره کرد که هیچ کمکی نه به زیباسازی شهر کرده و نه به بازنمایی هویت و اصالت تاریخی آن منجر شده است و در این باره گفت: این در حالی است که متولیان شهری می‌توانند با واگذاری هدفمند طراحی فضاهای مرده و دیواره‌های بدشکل یا محورهای پرتردد به طراحان گرافیک، هنرمندان، مجسمه‌سازان و معماران خلاق منطقه، یک گالری شهری زنده خلق کنند. ایده آن است که این هنرمندان، بوم نقاشی فرهنگی این اقلیم را گشوده و با استفاده از روش‌های پازل‌گونه و متوالی، رویدادهای مهم تاریخی، اساطیر و میراث ادبی بوشهر را به تصویر بکشند. هر المان، باید یک فصل از کتاب ناگفته‌ تاریخ شهر را روایت کند تا تضاد میان هنر صرف و «هنر نافع در هویت‌سازی» رفع شود.

وی برخی از اقداماتی که در گذشته در فضای شهری بوشهر در حوزه تندیس‌سازی اتفاق افتاد، ستود و با اشاره به طراحی و جانمایی مرد سنگ‌تراش در محله سنگی بوشهر بیان کرد: این تندیس که نمونه‌ای درخشان از خلق هنر هویتی است، در نقطه مناسب و با ایده‌ای خلاقانه آفریده شد تا هم هویت تاریخی و هم پیشه اصیل اهالی آن محله را برای رهگذران تداعی کند. بی‌شک این تندیس، با ایجاد سوال در ذهن عابرین، آن‌ها را به کاوش در تاریخ شفاهی و پیشینه‌ زیست بومی منطقه ترغیب می‌کند؛ این همان پرورش غیرمستقیم گفتمان مکتوب و فرهنگی است که هنر شهری باید به دنبال آن باشد.

وی همچنین تندیس «زن جنوبی منتظر» را که در ساحل بوشهر جانمایی شده است، اثری مرتبط با فرهنگ و بافتار منطقه معرفی کرد و نکته کلیدی در این اثر را طراحی لباس آن با مشاوره‌های تخصصی الهه غریب‌زاده، پژوهشگر جنوبی دانست و افزود: این مجسمه تداعی‌گر زنان جنوبی منتظری است که به ساحل می‌آمدند تا خبری از همسران ملوان سفرکرده‌شان کسب کنند. این تندیس، با تکیه بر پژوهش میدانی و فرهنگی عمیق، داستان‌سرایی بصری موفقی را به نمایش می‌گذارد و می‌تواند الگوی اجرایی برای سایر فضاهای شهری باشد.

این کارشناس گرافیک سپس با انتقاد از برخی از تندیس‌های جانمایی شده در برخی از نقاط شهر، خواهان بازنگری در جلوه‌های بصری شعری و بازتعریف الگوهایی منطبق با شخصیت‌ها و موتیف‌های فرهنگی بومی شد و گفت: این بازنگری باید یک فرایند همه‌جانبه باشد که در آن، هنرمندان، معماران و جامعه‌شناسان شهر با هم مشارکت کنند. نمی‌توان صرفا بر اساس الگوهای وارداتی یا کلیشه‌های رایج، نمادهایی را در کالبد شهر جای داد که هیچ قرابت معنایی با خاطرات جمعی و روایت‌های تاریخی این سرزمین ندارند.

به عقیده وی، این تندیس‌ها، اگرچه ممکن است از نظر فرمی بی‌نقص باشند؛ اما از بعد «هویت‌پذیری فرهنگی» شکست خورده‌اند. بنابراین ما نیازمند بازگشت به موتیف‌هایی هستیم که در دل تاریخ و هنر این دیار ریشه دارند؛ از نقش‌ونگارهای قایق‌های چوبی و نقش‌برجسته‌های سفالی گرفته تا شخصیت‌هایی که مظهر صبر، دریانوردی و سختکوشی مردمان این دیارند.

صفوی تاکید کرد: تعریف دوباره الگوها به معنای نفی مدرنیته نیست، بلکه به معنای بازآفرینی هویت است؛ به عبارت بهتر، تلفیق زبان بصری مدرن با واژگان بصری بومی. این کار، علاوه بر ارتقای سطح زیبایی‌شناسی شهر، به تقویت حس تعلق شهروندان به محیط پیرامونشان کمک شایانی خواهد کرد. تنها در این صورت است که المان‌های شهری، از اشیای بی‌جان به سخن‌گویان فرهنگ تبدیل خواهند شد.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.