رویداد 7 بازدید
کارشناس روابط بین الملل در گفت‌وگو با بامداد جنوب:

شاید برجام با تصمیم‌گیری‌های سریع جان بگیرد

بامداد جنوب – مریم خوئینی

در روزی که نگاه‌ها به سمت سازمان ملل متحد دوخته شده بود، شورای امنیت در نشستی مهم نتوانست پیش‌نویس قطعنامه‌ای را که به برای تداوم لغو تحریم‌های ایران ارائه شده بود، به تصویب برساند. این پیش‌نویس که هدف آن جلوگیری از بازگشت تحریم‌هایی بود که در چارچوب توافق هسته‌ای برجام در سال ۲۰۱۵ لغو شده بودند، موفق به کسب حداقل ۹ رای موافق از ۱۵ عضو شورا نشد و در نتیجه ناکام ماند.

بدون شک این رویداد سرنوشت برجام و آینده روابط ایران با جامعه جهانی را در نقطه حساسی قرار می‌دهد. بازیگران مختلف، از ایالات متحده و اروپا گرفته تا روسیه و چین، هر یک تلاش می‌کنند به نوعی بر روند تحولات اخیر تاثیر بگذارند. اکنون با بازگشت قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت، پرسش‌های بسیاری درباره چشم‌انداز دیپلماسی هسته‌ای ایران و توازن قدرت در شورای امنیت مطرح می‌شود پرسش‌هایی که پاسخ به آنها می‌تواند مسیر آینده سیاست خارجی کشور را ترسیم کند.

مذاکرات غیرمستقیم به نتیجه مورد انتظار نرسید

علی ودایع، کارشناس روابط بین‌الملل، در گفت‌وگو با بامداد جنوب با بیان اینکه اروپایی‌ها تحت تاثیر چند عامل تلاش می‌کنند در پرونده هسته‌ای ایران نقش‌آفرینی کنند، گفت: مساله‌ای که در نگاه نخست وجود دارد این است که اروپا جایگاه گذشته خود را در روابط بین‌الملل از دست داده است. در همین حال، شاهدیم که آمریکایی‌ها با نوعی یکجانبه‌گرایی در تلاش‌اند عملاً اروپا را کنار بزنند. در این شرایط، اروپایی‌ها بر این باورند که می‌توانند شکاف‌های فراآتلانتیکی را ترمیم کرده، نقش پیشین خود را احیا کنند.

وی افزود: از سوی دیگر، اروپا ذهنیتی منفی نسبت به ایران دارد. آنها تصور می‌کنند که ایران حامی سرسخت روسیه در جنگ اوکراین بوده است و به همین دلیل می‌کوشند در این روند، ایران را تحت فشار قرار دهند و به‌طور غیرمستقیم روسیه را نیز در تنگنا بگذارند.

این کارشناس روابط بین‌الملل در ادامه به نقش آمریکا اشاره کرد و گفت: آمریکایی‌ها، به‌ویژه دونالد ترامپ، تلاش می‌کند شرایط را به سمتی سوق دهند که ایران در نهایت به نقطه‌ای برسد که معامله‌ای مطابق با خواست و منافع ترامپ منعقد کند.

ودایع، با یادآوری اینکه یک بازه زمانی ۶۰ روزه تحت عنوان مذاکرات ایران و آمریکا وجود داشت، بیان کرد: متأسفانه این مذاکرات غیرمستقیم نتوانست به نتایجی برسد که طرفین انتظار داشتند. به همین دلیل، پس از پایان آن ۶۰ روز، آمریکایی‌ها عملاً با دادن چراغ سبز به رژیم صهیونیستی، زمینه را برای اقدامات تنش‌آفرین فراهم کردند و در عین حال، فشارهای سخت دیپلماتیک را از طریق اروپایی‌ها در دستور کار قرار دادند.

ضربات سنگین به روند دیپلماتیک پرونده هسته‌ای

ودایع  همچنین درباره نقش شرکای شرقی ایران نیز گفت: روسیه و چین نیز اگرچه در این زمینه موضع‌گیری‌هایی داشتند، بیانیه صادر کردند و برخی فعالیت‌های دیپلماتیک را پیش بردند، اما به دلیل سازوکاری که طراحی شده بود، عملاً نتوانستند روند مورد نظر را پیش ببرند و نقش موثری داشته باشند.

وی در ادامه با اشاره به محاسبات زمانی اروپا در این روند، عنوان کرد: اروپا به عنصر زمان توجه ویژه‌ای دارد و تلاش می‌کند این فرایند را پیش از آغاز ریاست روسیه بر شورای امنیت سازمان ملل متحد فعال کند. مساله مهم اینجاست که متاسفانه ما شاهد وارد آمدن ضربات سنگینی به روند دیپلماتیک در پرونده هسته‌ای ایران هستیم؛ ضرباتی که می‌تواند زمینه‌ساز بروز تنش‌های پی‌درپی و شدیدتر از گذشته باشد.

برجام به پایان راه خود رسید، اما…

ودایع در پاسخ به پرسشی درباره پیامدهای این تحولات برای آینده برجام و جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی افزود: می‌توان گفت برجام عملاً به پایان راه خود رسیده است، اما همچنان این پرسش مطرح است که این اتفاق چه پیام‌هایی برای آینده این توافق و موقعیت بین‌المللی ایران به همراه خواهد داشت. اگرچه نگاه خوش‌بینانه ممکن است دور از واقعیت به نظر برسد، اما هنوز می‌توان گفت که فرصت زمانی محدود برای احیای برجام باقی مانده است؛ فرصتی که البته به تصمیم‌گیری‌های سریع و اراده سیاسی جدی نیاز دارد. یک نگاه میانه اگر بخواهیم داشته باشیم، طرف‌ های غربی و شخص دونالد ترامپ دنبال توافق خودشان هستند.

ترامپ به دنبال امتیازگیری است

او ادامه داد: ترامپ زمانی که برجام را پاره کرد به دنبال این بود که توافق خودش را با ایران داشته باشد. حالا اینکه مفاد برجام چه باشد ترامپ می‌خواست معامله خودش را با ایران داشته باشد. اما اکنون تغییر کرده و به دنبال این است که از ایران امتیاز بگیرد و ایران را بیش از گذشته در معرض فشار قرار بدهد.

این کارشناس بین الملل در ادامه با اشاره به فضای پرتنش فعلی گفت: آمریکا در یک بازه زمانی فشرده، با رفتاری متناقض و افزایش ریسک‌پذیری تلاش کرد تا ایران را تحت فشار قرار دهد و توان تحلیل و تصمیم‌گیری آن را به چالش بکشد. ایران نیز بر اساس منافع ملی خود در تلاش است از حقوق و جایگاهش دفاع کند. موضوع هسته‌ای در این میان نقش بسیار مهمی دارد. برنامه هسته‌ای که همواره به آن اشاره می‌کنیم، در واقع موتور محرک و یکی از مولفه‌های اصلی قدرت ژئوپلیتیک ایران محسوب می‌شود.

وی تاکید کرد: بدون تردید، پس از مساله هسته‌ای، موضوعات دیگری همچون توان موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران نیز در دستور کار طرف‌های مقابل قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر، آنچه امروز تحت عنوان پرونده هسته‌ای مطرح است، در حقیقت خط مقدم و یک سد بازدارنده در برابر رفتارهای خصمانه و منفعت‌طلبانه دشمنان ایران به شمار می‌رود.

وزن‌کشی قدرت‌ها

ودایع  در ادامه با اشاره به تغییرات کلان در نظام بین‌الملل گفت: در معادلات کلان روابط بین‌الملل، ما شاهد نوعی تغییر دروزن‌کشی قدرت‌ها هستیم. در این چارچوب، چین و روسیه به‌عنوان بال شرقی و بریتانیا، فرانسه و آمریکا به‌عنوان بال غربی، در تلاش‌اند تا در این وزن‌کشی جهانی، جایگاه خود را تثبیت یا تقویت کنند. این رقابت را می‌توان در بستر تحولات مختلف از جمله جنگ اوکراین، مشاهده کرد. این رقابت‌های ژئوپلیتیکی به طور مستقیم بر وضعیت خاورمیانه امروز نیز تاثیرگذار است. در چنین شرایطی، ایران به‌عنوان یک قدرت سنتی در غرب آسیا ناگزیر است مؤلفه‌های قدرت خود را حفظ و تقویت کند.

وی در پاسخ به این پرسش که این تحولات چه تاثیری بر تنش‌های منطقه‌ای و روابط ایران با همسایگانش خواهد داشت، گفت: فضای فکری و روانی که امروز در غرب آسیا حاکم است، تغییر کرده است. آن زمان ابتدا برخی کشورهای منطقه، به‌ویژه عربستان سعودی و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، به‌شدت مخالف برجام بودند و تصور می‌کردند که این توافق باعث تغییر موازنه قدرت به نفع ایران شده است. از این رو، موضع‌گیری‌های آنها عمدتاً در جهت تضعیف برجام و فشار بر ایران بود.

این کارشناس حوزه بین الملل ادامه داد: اما امروز فضای روانی منطقه دگرگون شده است. نخست به این دلیل که عربستان سعودی پس از روند آشتی و بهبود روابط با ایران و همچنین موفقیت سیاست «دیپلماسی همسایگی» جمهوری اسلامی، تلاش دارد تنش‌ها را کاهش دهد. دومین عامل نیز نگرانی کشورهای منطقه از وقوع یک درگیری یا جنگ گسترده بین ایران و آمریکا است؛ جنگی که می‌تواند تبعات امنیتی و تنش‌های شدیدتری را در سراسر غرب آسیا گسترش دهد.

ماهیگیری اسرائیلی‌ها از فضای ملتهب منطقه

ودایع با اشاره به توسعه‌طلبی اسرائیل، عنوان کرد: مقامات اسرائیلی بر این باورند که در فضای ملتهب روابط بین‌الملل و تنش‌های موجود در غرب آسیا، می‌توانند خود را به‌عنوان یک قدرت مسلط معرفی کنند و از این شرایط برای گسترش نفوذ و پیشبرد اهداف خود بهره ببرند. اسرائیلی ها ذیل ماجرای هفتم اکتبر و جنگ در غزه تلاش کردند که توسعه تنش داشته باشند. در گام ابتدایی اسرائیل تلاش کرد برخورد و نبرد سنتی با ایران را از منطقه خاکستری به رویارویی مستقیم بکشاند، کنسولگری ما را در دمشق هدف قرار داد که با وعده صادق یک روبه‌رو شد و در ادامه رهبران مقاومت را هدف قرار داد. در گام‌های بعدی هم به سراغ رهبران حماس در دوحه رفت اتفاقی که نشان داد اسرائیل برای خود خط قرمزی قائل نیست.

لزوم تقویت سیاست دیپلماسی همسایگی

وی افزود: در جریان جنگ ۱۲ روزه، رسانه‌های ترکیه به‌شدت نسبت به رفتار اسرائیل ابراز نگرانی می‌کردند. در این میان، یک اتفاق ویژه رخ داد؛ رژیم صهیونیستی در نتیجه این تحولات، از برخی مواضع عقب‌نشینی کرد و عملاً ایران از بخشی از معادله کنار گذاشته شد. این شرایط به لحاظ راهبردی موجب شد که اسرائیل خود را در وضعیتی ببیند که به‌نوعی با ترکیه هم‌مرز شده است و وادار شد تا هم‌زمان با افزایش بی‌سابقه سطح تنش با ایران، با کشورهای مهم منطقه از جمله ترکیه، عربستان، مصر و حتی قطر همان‌طور که در نشست دوحه مشاهده کردیم وارد تعاملات و درگیری‌های جدیدی شود. این روند تاثیر مستقیمی بر فضای روانی و فکری منطقه دارد و می‌تواند موازنه قدرت را تحت تاثیر قرار دهد.

این کارشناس بین الملل گفت: اگر دیپلماسی ایران بتواند سیاست دیپلماسی همسایگی را تقویت و روابط خود را با کشورهای منطقه ترمیم و توسعه دهد، این امکان وجود دارد که یک سطح بازدارندگی مؤثر و حتی یک چتر دفاعی در منطقه شکل بگیرد. در غیر این صورت، اسرائیل می‌تواند با ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی در غرب آسیا، به‌تدریج کشورهای قدرتمند و سنتی خاورمیانه را هدف قرار داده و جایگاه آنها را تضعیف کند.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.