فرهنگ 21 بازدید
کار نیمه‌تمام زلزله قرن چهار «سیراف» را مسئولان قرن بیست‌ویک تمام می‌کنند؛

پمپئی ایران زیر آوار بی‌کفایتی!

بامداد جنوب – مژده پاینده

میان کوه و دریا، ۲۴۰ کیلومتری جنوب‌شرق بوشهر و در سه‌راهی بوشهر، فیروزآباد و عسلویه، شهری قرار دارد که روزگاری ستاره بی‌رقیب تجارت دریایی ایران بود و امروز میان کوچه‌ها و حیاط‌های خانه‌ها، نفس‌های آخر تاریخ را می‌کشد. سیراف؛ همان بندر باستانی است که تجارت و بازرگانی روزگاری آن را به قلب تمدن جنوب ایران بدل کرده بود.

در عصر ساسانیان و نخستین سده‌های اسلامی، هیچ بندری در ایران توان رقابت را با شکوه و رونق سیراف نداشت. در این بندر، ملیت‌ها و ادیان گوناگونی در سایه آبی خلیج فارس زندگی می‌کردند؛ از یهودی و مسیحی و زرتشتی گرفته تا بودایی و هندی و چینی و ایرانی‌هایی که در کنار هم، نه تنها تجارت می‌کردند؛ بلکه سبک زندگی و معماری شهری را به رنگین‌کمانی از فرهنگ و تمدن تبدیل کرده بودند.

رئیس انجمن گردشگری استان بوشهر در این باره در گفت‌وگو با بامداد جنوب می‌گوید: سیراف فقط یک شهر تاریخی نیست؛ بلکه سندی زنده از نقش دریا در شکل‌گیری تمدن جنوب ایران است.

عماد شیرویس اشاره می‌کند که سیراف، بخشی از مسیر دریایی راه ابریشم و نخستین ایستگاه ایرانی در این مسیر بود. کالاهایی مانند ابریشم، ادویه، عاج، چوب و پارچه از این بندر عبور می‌کردند و اقتصاد شهر برخلاف سایر شهرهای ایران که کشاورزی محور بودند، مبتنی بر بازرگانی و تجارت بود.

فروپاشی ناگهانی

اما شکوه هزارساله سیراف، در قرن چهارم هجری، ناگهان با زلزله‌ای سهمگین در سال ۳۶۷ هجری قمری درهم کوبیده شد. خانه‌ها، بازارها و اسکله‌های پررفت‌وآمد زیر آوار دفن شدند و بخش‌هایی از بندر برای همیشه در دل دریا فرو رفت. از همان زمان، سیراف لقب «پمپئی ایران» را گرفت؛ البته برخلاف همتای ایتالیایی که در آغوش خاکستر به خواب ابدی رفت تا روزی با نوازش دست‌های باستان‌شناسان بیدار شود، سیراف در نیمه‌راه ویرانی متوقف مانده است.

با وجود این ویرانی، همچنان نشانه‌هایی پراکنده از شکوه گذشته در آن باقی مانده است؛ بقایایی که هرکدام روایتگر روزگاری باشکوه‌اند. در سیراف، تاریخ پشت ویترین شیشه‌ای موزه‌ها پنهان نشده؛ بی‌پناه، میان خانه‌ها و کوچه‌ها نفس می‌کشد. گاهی بخشی از حیاط خانه‌ای محقر است و گاهی در سایه دیوار تازه‌ساز یک مغازه جا مانده است.

شیرویس درباره پراکندگی آثار باستانی در خانه‌ها و کوچه‌های سیراف می‌گوید: این پدیده در سیراف منحصر به فرد است. اگر این وضعیت به درستی مدیریت شود، می‌تواند سیراف را به یک موزه زنده تبدیل کند.

اما واقعیت این است که هر روز لودرها و ساخت‌وسازهای بی‌مهار، بخشی از هویت هزارساله این بندر را می‌بلعند. سنگ‌هایی که زمانی ستون‌های یک تمدن دریایی بودند، امروز در پی دیوار یا کف‌سازی کوچه‌ای گم می‌شوند. سیراف بیش از آنکه موزه‌ای زنده باشد، زخمی باز است؛ شهری که شکوه گذشته‌اش آرام‌آرام زیر گرد فراموشی و بی‌توجهی مدفون می‌شود.

میراث سیراف در پاسکاری نهادها

محمد کنگانی، پژوهشگر و سیراف‌پژوه نیز در گفت‌وگو با بامداد جنوب به تاریخچه سکونت در سیراف پس از زلزله تاریخی این شهر اشاره می‌کند و می‌گوید: بعد از زلزله بزرگ سیراف، برخی افراد از روستاها و شهرهای اطراف به این منطقه آمدند و کم‌کم سکونت پیدا کردند. با دستور حاکم وقت به کشاورزی پرداختند و حالا برخی از آنان ادعای مالکیت زمین کرده و حتی به سندسازی پرداخته‌اند. این مسئله یکی از تهدیدهای جدی برای عرصه‌های تاریخی سیراف است.

او با انتقاد از وضعیت ساخت‌وساز در سیراف ادامه می‌دهد: متاسفانه ساخت‌وسازهای بی‌رویه در نزدیکی آثار تاریخی و بی‌توجهی به حریم آن‌ها به بهانه‌های مختلف در حال انجام است. حتی در دوره‌ای در کنار خانه‌های عیانی سیراف مجوز ساخت ساختمان چهارطبقه صادر شده است!  به گفته این سیراف‌پژوه، هر اثر تاریخی منظر و حریمی دارد که در سیراف رعایت نمی‌شود.

البته حجت جنگجو، رئیس شورای شهر سیراف در گفت‌وگو با بامداد جنوب این ادعا را تکذیب می‌کند و می‌گوید: تاکنون در پهنه تاریخی مجوزی برای ساخت‌وساز صادر نشده است؛ اما به دلیل بلاتکلیفی مردم، بسیاری به صورت غیرمجاز اقدام به ساخت‌وساز می‌کنند و در نهایت این پرونده‌ها به کمیسیون ماده ۱۰۰ می‌رود.

به گفته او، در این کمیسیون قاضی، معاون فرماندار و نماینده شورا حضور دارند و معمولاً رأی به پرداخت جریمه صادر می‌شود.

نصرالله ابراهیمی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر نیز وضعیت نابسامان ساخت و سازهای سیراف را برای بامداد جنوب چنین توصیف می‌کند: ساخت‌وسازهای بی‌رویه در حریم آثار تاریخی ادامه دارد و متاسفانه هیچ نهادی خود را ملزم به دخالت نمی‌داند. شهرداری باید به‌طور مستقیم وارد عمل شود و موضوع را به کمیسیون ماده ۱۰۰ نسپارد، زیرا قانون به صراحت هرگونه ساخت‌وساز در عرصه آثار تاریخی را ممنوع کرده است.

حجت جنگجو، رئیس شورای شهر سیراف به تضاد میان نهادها اشاره و تاکید می‌کند که در پهنه تاریخی، شورای شهر باید از حقوق مردم دفاع کند، اما میراث فرهنگی نه زمین جایگزین ارائه می‌دهد و نه برنامه مشخص دارد!

او با اشاره به بلاتکلیفی مردم ادامه می‌دهد: بسیاری از مالکان با اسناد ۴۰ تا ۵۰ ساله هنوز در بلاتکلیفی هستند. مردم شبانه اقدام به ساخت‌وساز می‌کنند و در نهایت مجبور به پرداخت جریمه می‌شوند.

انتقال زمین از نفت به میراث ممکن نیست

در این میان، کنگانی راهکاری عملی پیشنهاد می‌دهد مبنی بر اینکه منطقه ویژه پارس جنوبی حدود ۴۰ هکتار زمین در محله «باغ شیخ» سیراف دارد. این زمین‌ها می‌تواند در اختیار مالکان در محدوده آثار قرار گیرد تا مشکل ساخت‌وسازهای غیرمجاز حل شود. درست است که میراث فرهنگی می‌گوید مردم نسازند، اما شهر در مسیر توسعه است و نمی‌توان جلوی آن را گرفت!

رئیس شورای شهر سیراف هم به این زمین‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: جلسات متعددی در خصوص زمین‌های منطقه ویژه پارس جنوبی برگزار شده است. ولی مسئولان منطقه ویژه می‌گویند که این زمین‌ها در مالکیت وزارت نفت است و قابل واگذاری به وزارتخانه دیگر نیست.

جنگجو تاکید می‌کند: شورای شهر پیشنهاد داده زمین‌های منابع طبیعی که در حریم سیراف قرار دارند، آزاد شوند تا هم مشکل مردم حل شود و هم آثار تاریخی از آسیب مصون بماند.

ثبت جهانی؛ راهبرد اساسی

با وجود تهدیدها، سیراف هنوز مقصد گردشگری مهمی است. از این رو به باور کارشناسان، ثبت جهانی سیراف می‌تواند نقطه عطفی برای حفاظت و معرفی این بندر تاریخی باشد. کنگانی می‌گوید: پارسال حدود ۴۰۰ هزار گردشگر، از جمله خانواده‌ها و گروه‌های علمی و آموزشی، به سیراف سفر کردند. پس از برگزاری کنگره بین‌المللی سیراف، این روند شتاب بیشتری گرفت، اما زیرساخت‌ها هنوز بسیار محدود است.

او با بیان اینکه تنها دو اقامتگاه بوم‌گردی با ظرفیت ۶۰ نفر فعال هستند، رقمی که در برابر این حجم گردشگر ناچیز است، می‌افزاید: ما نیازمند توسعه مراکز اقامتی، سرویس‌های بهداشتی استاندارد و رستوران‌های مناسب هستیم تا بتوانیم پاسخگوی مسافران باشیم. امیدواریم با افتتاح قلعه نصوری، این مشکل تا حدودی حل شود.

این سیراف پژوه معتقد است که ثبت جهانی سیراف به‌عنوان تنها بندر ثبت‌شده خلیج فارس، نه‌تنها هویت تاریخی این منطقه را تثبیت می‌کند، بلکه نام خلیج فارس را نیز بیش از پیش در سطح جهانی برجسته خواهد کرد. همچنین این اتفاق زمینه تبادل دانشجو و افزایش مراودات اقتصادی و فرهنگی با کشورهایی که در مسیر جاده ابریشم قرار دارند را فراهم می‌کند.

شیرویس نیز بر همین موضوع تاکید دارد و با استناد به متون و پژوهش‌های خارجی می‌گوید: سیراف فقط یک بندر ثروتمند نبود؛ بلکه یک الگوی قدرت‌ساز برای ایران ساسانی و صدر اسلام بود و بعدها بنادر موفقی چون کیش و هرمز از آن الهام گرفتند از این رو ثبت جهانی این بندر توجیه‌پذیر است.

با توجه به اینکه چند سالی است که پرونده ثبت جهانی سیراف در دست تدوین است، این موضوع را از طریق مدیرکل میراث فرهنگی استان بوشهر پیگیر می‌شویم. او در این باره بیان می‌کند: این فرایند زمان‌بر و پیچیده است و نیازمند پیگیری و همراهی جدی مسئولان محلی و استانی است. متأسفانه آنچه امروز در سیراف می‌بینیم، نشان می‌دهد هیچ عزمی جدی برای این هدف وجود ندارد.

تاریخ سیراف مدفون در زباله‌دانی

دست‌های انسانی، بی‌برنامگی و ناهماهنگی میان نهادها، آثار هزارساله سیراف را آهسته و پیوسته می‌بلعند؛ چیزی که زلزله نتوانست انجام دهد، اکنون به دست مدیران و تصمیم‌های اشتباه در حال وقوع است. محوطه‌هایی که باستان‌شناسان با وسواس کاویده‌اند، اکنون به زباله‌دانی بدل شده‌اند، گویی که تاریخ سیراف را نه در موزه‌ها، که در میان زباله‌ها باید جست‌وجو کرد!

ابراهیمی، مدیرکل میراث فرهنگی با تاسف می‌گوید که بخش‌هایی از محوطه‌هایی که کاوش و حفاری شده‌اند، امروز به محل دپوی زباله‌های شهرداری تبدیل شده است. این نخاله‌ها روی آثار تاریخی ریخته می‌شوند و فضایی ایجاد می‌کنند که در شأن یک شهر با پیشینه جهانی نیست.

چیزی که البته جنگجو، رئیس شورای شهر سیراف آن را تکذیب و وضعیت آثار تاریخی سیراف را مطلوب توصیف می‌کند. به گفته او، برخی افراد شبانه نخاله‌های ساختمانی را  نه در پهنه‌های تاریخی کاوش شده؛ بلکه در مناطقی که گمان می‌روند محدوده تاریخی باشند رها می‌کنند. البته که شهرداری بارها این نخاله‌ها را جمع‌آوری کرده و اکنون شرایط مساعد است.

رئیس شورای شهر سیراف در پایان از میراث فرهنگی گلایه می‌کند و می‌گوید: در سفر اخیر رئیس‌جمهور، پنج میلیارد تومان برای راه‌های بالادستی اختصاص یافت که می‌توانست صرف ایجاد مسیر بازدید گردشگران از آثار تاریخی سیراف شود، اما متاسفانه این اعتبار در جای دیگری هزینه شد.

سیراف نمادی از تلاقی تاریخ با قصور انسانی

سیراف امروز صحنه یک نبرد نابرابر است؛ نبردی میان مردم بلاتکلیف، فعالان دلسوز و مدیرانی که مسئولیت‌گریز شده‌اند. اینجا دیگر تقصیر گردشگر یا مردم عادی نیست. تقصیر با سیستمی است که به جای حفاظت، مجوز تخریب صادر می‌کند، به جای برنامه‌ریزی، پاسکاری می‌کند و به جای پاسخگویی، سکوت اختیار می‌کند.

ساخت‌وسازهای غیرمجاز، تخریب حریم آثار، رهاسازی نخاله‌های ساختمانی و بی‌توجهی به زیرساخت‌های گردشگری، همه و همه در حال بازنویسی داستان ویرانی سیراف هستند. این شهر به نمادی از تلاقی تاریخ با قصور انسانی تبدیل شده است. جایی که قدرت اجرایی ضعیف نتوانسته حریمی برای حفاظت از تاریخ ایجاد کند و امروز، دست‌های انسانی آسیب‌زننده، از خود بلای طبیعی زلزله هم مخرب‌تر هستند.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.