کتابخانه مرکزی، رویای ناتمام مردمان لیان
۱۴۰۴-۰۷-۲۸
بامداد جنوب – الهام بهروزی
آیا تاکنون از خود پرسیدهاید چرا باید ادبیات خواند یا با آن مانوس شد؟ بیتردید، دلایل بسیاری برای ضرورت خواندن و پاسداشت ادبیات وجود دارد. در این زمینه ماریو بارگاس یوسا در کتاب «چرا ادبیات» دلایلی عمیق و متقن بیان میکند و معتقد است که «یکی از آثار سودمند ادبیات در سطح زبان تحقق مییابد. جامعهای که فاقد ادبیات مکتوب است، در مقایسه با جامعهای که کلمات و ابزارهای ارتباطیاش در متون ادبی پرورش یافتهاند، سخنانش را با دقت، غنا و وضوح کمتری بیان میکند. جامعهای بیخبر از خواندن، همچون جمعیتی از ناشنوایان و ناگویان، دچار زبانپریشی خواهد شد و در برقراری ارتباط دچار مشکلات بزرگی میشود. این امر درباره افراد نیز صدق میکند؛ کسی که نمیخواند یا کم میخواند یا محتوای بیارزش میخواند، قطعاً در بیان دچار اختلال است؛ بسیار سخن میگوید اما اندک معنا میرساند، زیرا واژگانش برای بیان اندیشههایش کافی نیست.»
یوسا در این کتاب، بر تقویت جایگاه ادبیات در هر جامعهای تأکید میکند. در این میان، با نگاهی به جامعه ایرانی، پرسشهایی پیش میآید مبنی بر اینکه ادبیات در جامعه امروز ایران چه جایگاهی دارد؟ آیا نسلهای جدید با میراث ادبی این سرزمین آشنا و مانوس هستند؟ آیا انجمنها و تشکلهای ادبی توانستهاند اهمیت و جایگاه ادبیات را در زیست فردی و اجتماعی شهروندان ایرانی بازتاب دهند؟ آیا دانشکدههای ادبیات و مراکز فرهنگی و آموزشی موفق شدهاند ادبیات را در عمق جامعه رسوخ دهند و نسل جوان، بهویژه نسل زد را به گنجینههای دیروز و امروز پیوند بزنند؟ آیا در گستره این سرزمین نهادی شکیل و مستقل با عنوان «خانه ادبیات و فرهنگ» شکل گرفته تا بتواند جامعه ادبی امروز را بهصورت هدفمند با جامعه علمی و دانشگاهی پیوند دهد؟ اصلاً وضعیت کنونی جامعه نیازمند و پذیرای چنین تشکلی است؟
شاید این تشکل در برخی استانها یا تهران وجود داشته باشد؛ اما در شهرستانها و استانهایی چون بوشهر، عنوانی نوظهور است. در این میان، کمتر کسی در این سالها به فکر مطالبهگری برای تشکیل چنین نهادی در جامعه بوشهر بوده است؛ حال آنکه تأسیس خانه ادبیات و فرهنگ میتواند نقش و تأثیر شگرفی در ارتقای کمی و کیفی فعالیتهای ادبی و پیوند جامعه دانشگاهی با بدنه ادبی ایفا کند. خانهای با رویکرد علمی و آکادمیک که ادبیات بومی و معاصر ایران را به جایگاه شایسته برساند.
امروزه بیش از هر زمان، خلأ این خانه در بوشهر احساس میشود. هرچند این شهر انجمنهای ادبی فعال و متعددی دارد، اما نتوانسته چنان که باید جامعه دانشگاهی را با محیط ادبی خود متصل کند. در این رابطه، علی هوشمند، شاعر و نویسنده جنوبی، به ایبنا گفت: خانه ادبیات و فرهنگ، حقیقتاً اصطلاحی جدید در جامعه ادبی بوشهر است؛ خانهای که با توجه به وضعیت فرهنگی و ادبی این شهر، وجود آن ضروری و اجتنابناپذیر به نظر میرسد؛ چراکه انجمنهای ادبی فعلی بوشهر عمدتاً درگیر رونمایی کتاب، روخوانی آثار، شعرخوانی یا معرفی آثار تازه منتشر شده با رویکردی تمجیدگونه هستند، نه نگاه نقادانه و مبتنی بر شیوههای علمی و تخصصی!
علی هوشمند با اشاره به اینکه همین رویکرد و رویه انجمنهای ادبی، زمینه خلق برخی کارهای ضعیف و بسیار سطحی را در سالهای اخیر فراهم کرده که به اعتبار ادبیات بوشهر آسیب زده است، افزود: این در حالی است که این شهر روزگاری هم در حوزه داستان و هم در حوزه شعر در کشور سرآمد بود و نویسندگان و شاعران برجستهای مانند منوچهر آتشی، علی باباچاهی، علی قنبری، صادق چوبک، رسول پرویزی، محسن شریف، احمد آرام، محمدرضا صفدری، ایرج صغیری، حسین دارند، حیدر منصوری و… را به ادبیات کشور معرفی کرده است. قطعا شکلگیری نهادی با عنوان «خانه ادبیات و فرهنگ» میتواند کمک شایانی به جدا کردن سره از ناسره، تشخیص آثار خوب از ضعیف و شناسایی شاعر و داستاننویس حرفهای از غیرحرفهای کند.
به عقیده وی، این تشکل میتواند با بهکارگیری نخبگان دانشگاهی و منتقدان ادبی، نقد حقیقی و صحیح را به بدنه ادبیات بوشهر بازگرداند. بیشک وقتی آثار با رویکردی آکادمیک و مبتنی بر دانش و مؤلفههای علمی نقد، مورد بررسی قرار گیرند، آثار فِیک و بیمایه کنار گذاشته میشوند و آثار شاخص و پرمایه -که با اتکا بر اندیشه، تجربه زیسته و دانش نویسنده یا شاعر پدید آمدهاند- بازشناسی خواهند شد. دیگر هر کسی به خود جرأت نمیدهد که به آسانی دست به انتشار داستان یا مجموعه شعر بزند، چون میداند که آثارش حتما نقد میشود و بیمایگی آن عیان خواهد شد.
هوشمند تأکید کرد: به نظر من خانه ادبیات میتواند حلقه واسطی میان جامعه ادبی بوشهر -که بر مبنای تجربه شکل گرفته- و جامعه دانشگاهی -که حول دانش و نظریه میچرخد- باشد و تمامی انجمنها و جریانهای ادبی فعال در این منطقه را زیر چتر خود ساماندهی و آنان را در مسیر صحیح روایتگری قرار دهد.
دانشیار و عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس در رشته زبان و ادبیات فارسی نیز در این باره گفت: بوشهر تشخص و غنای فرهنگی ممتازی دارد و امروزه اهالی فرهنگ، آن را بهعنوان اقلیمی با تمایزات فرهنگی- ادبی خاص میشناسند. اگر در کتابفروشیهای سطح شهر بوشهر- که البته تعدادشان زیاد هم نیست- گشتی بزنیم، متوجه کسانی میشویم که با تأمل و درنگ، مشغول بررسی تازههای نشرند و مانند دیگر شهرهای بزرگ، کتب ادبی بخش مهمی از کتابفروشیها و علایق مردم را شامل میشود.
ناصر جابریاردکانی ادامه داد: تغییرات مهمی که با ترویج گوشیهای لمسی روی دادهاست، خطری بزرگ برای مطالعه کتاب ایجاد کرده است و نسل جدید کمتر با کتابخوانی مأنوسند. این خطر ایجاب میکند که روشهای تشویقآمیز و هدفمندی برای مطالعه در نظر گرفته شود و یکی از شیوههایی که همواره میتواند نتیجهبخش باشد، وجود اماکنی برای رونمایی، معرفی و تبادلنظر درباره کتاب و ادبیات است و مسلماً «خانه ادبیات بوشهر» میتواند به این مهم یاری برساند.
به گفته وی، در خانه ادبیات میتوان هر هفته نشستهای ادبی با موضوع ادبیات بومی و محلی برگزار کرد. دیدهایم که در استان بوشهر، هر شهر چه شاعران توانایی در زمینه شعر بومی دارد؛ در برازجان و گناوه شاعران برجستهای مانند ایرج شمسیزاده و فرجالله کمالی ظهور کردند و هنوز اشعارشان در میان مردم خواننده و شنونده دارد و امید است که جاودان در ذهن و زبانها زنده بمانند. آیا جای تأسف نیست که آینده از وجود چنین شاعرانی خالی باشد؟ «خانه ادبیات بوشهر» میتواند یکی از ارکان خود را بر حفظ و پاسداشت شعر بومی و محلی بگذارد و این سررشته این ادبیات غنی را به نسلهای بعد بسپارد.
در مقابل اما عدهای تاسیس این خانه را تا زمانی که نگرش دانشگاهیان نسبت به جامعه ادبی بومی و نوع نگاهها و رویکردهای سمنهای مردمی و جریانها و فعالیتهای انجمنهای ادبی تغییر نکرده، راه شفابخشی برای رسوخ ادبیات در جامعه نمیدانند. در این باره یک پژوهشگر ادبی در خصوص تاسیس خانه ادبیات به ایبنا گفت: اگر قرار باشد کلیشهای درباره این موضوع صحبت کنیم باید بگویم: خانه ادبیات میتواند بهعنوان پلی میان جامعه دانشگاهی و بدنه ادبی جامعه ایفای نقش کند؛ اما اجازه بدهید واقعبینانه به این موضوع ورود کنیم. تجربه شکستخورده حلقههای واسط در ایران به ما میآموزد که درباره ایجاد این حلقهها کمی درنگ کنیم تا در بازتولید یک فرایند شکستخورده دچار سرخوردگی نشویم. زمانی شما میتوانید از مفید بودن یک حلقه اتصال صحبت کنید که دو بخش الحاقی، دو ویژگی قابلیت اتصال و میل به اتصال را داشته باشند وگرنه تبدیل به یک زائده آزاردهنده برای یکدیگر خواهند شد.
داود علیزاده با بیان اینکه دو سوی گفتوگوی ما اکنون جامعه دانشگاهی و بدنه ادبی جامعه است. به نظر میرسد هیچیک از این دو بخش، دیگری را به رسمیت نمیشناسد، افزود: جامعه دانشگاهی، بدون آنکه رسالت خود را در تولید واقعی علم ایفا کند، معمولاً با نگاهی متبخرانه به بدنه ادبی جامعه نظر دارد. شما به عناوین پایاننامه، رساله و مقالات دانشگاهی ما در هفت دهه فعالیت مراجعه کنید. کارکرد دانشگاههای ما در پیدا کردن آرایههای ادبی، معنی کردن نظم و نثر خلاصهشده است؛ این کارکرد هم برآمده از همان سبک و سیاقی است که در کلاس دانشگاه دارند.
به عقیده وی، بسیاری از اساتید ادبیات فارسی از همان نسل اول تا به امروز از آموزشوپرورش به سیستم دانشگاهی تزریق شدند. این افراد همچنان در دانشگاه تصور میکنند معلم هستند و باید در کلاس دیکته بگویند. در یک تریبون یکطرفه شعر معنی کنند، در حواشی نثر حرف بزنند. بسیاری از این اساتید با زبانهای خارجه آشنایی ندارند. قبلاً با اینترنت مخالف بودند الان با هوش مصنوعی.
علیزاده با اشاره به اینکه خانه ادبیات روی کاغذ و در دیگر نقاط دنیا شاید جواب بدهد، تصریح کرد: اما در ایران باید پیشنیازهایش را ایجاد کنیم. وگرنه گویی یک زوج ناسازگار را زیر یک سقف جمع میکنیم و مشکلاتشان را هم با هم سهیم میکنیم. باید اول برای طرفین ماجرا تشریح کنیم که خانه ادبیات غول چراغ جادو نیست که بعدها سیل توقعات دو طرف ماجرا هم به آن اضافه شود. اگر برای این مشکلات راهکارهای مناسب تدوین و اجرا شود، وضعیت با شفافیت کامل تشریح شود و … خانه ادبیات قادر است نقش مؤثری در تقویت و ارتقای ادبیات کشور ایفا کند.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.