فرهنگ 5 بازدید
سعید بردستانی در آیین‌ رونمایی از «کتاب زمینی»:

ایجاز احترام به وقت و هوش خواننده است

بامداد جنوب – الهام بهروزی 

«کتاب زمینی» سعید بردستانی یکی از تازه‌ترین آثار داستانی جنوب است که بهمت انتشارات ققنوس راهی بازار کتاب شده و نگاه بسیاری از منتقدان و داستان‌خوانان را به خود جذب کرده است. این مجموعه داستان، با سبک و سیاقی متفاوت‌تر از کارهای پیشین بردستانی به‌وجود آمده و نویسنده با نگاهی ژرف‌نگرانه در بطن داستان‌های موجز و کوتاه خود، بسیاری از موتیف‌ها و موضوعات مهم جامعه امروز را به چالش کشیده است؛ موضوعاتی مثل کتاب‌نخوانی، نخبه‌کشی، پخمه‌پروری، چندهمسری، تنهایی، مرگ‌اندیشی و…

نثر این کتاب در عین روان بودن، قاعده‌مند است و سبک خاص بردستانی را در داستان بازیادآوری می‌کند. «جزیره من»، «جوانشیر»، «نقطه»، «مصاحبه»، «سه ماهیگیر»، «بهترین آتش‌نشان دنیا»، «در ستایش پنجره»، «بسی عاشقانه» و «کالای فرهنگی» داستان‌هایی است که در این مجموعه خوش‌ نشسته‌اند که به‌نوعی مانیفیست این داستان‌نویس جنوبی را در خصوص انسان معاصر ارائه می‌کند.

کتاب زمینی شامگاه چهارشنبه با حضور خالق آن و جمعی از منتقدان ادبی و نویسندگان جنوبی نظیر داریوش غریب‌زاده، حسین زارعی، داود علیزاده، ارسلان باقری، مینا درعلی، صفورا یوسفی و تعدادی از دوستداران داستان به همت باشگاه کتابخوانی کتابسرای بوشهر در بوشهر معرفی و رونمایی شد. مسئول باشگاه کتابخوانی کتابسرای بوشهر در ابتدای این برنامه اشاره کرد که این دومین برنامه‌ از برنامه‌های این باشگاه است که با حمایت آقای نجارباشی، مدیریت زبانسرای بوشهر و همراهی آقای هاشمی مدیر کتابسرای این بندر در حوزه معرفی داستان معاصر جنوب برگزار می‌شود.

«کتاب زمینی»؛ روایتی متفاوت از جنوب

پرهام بردخونی ادامه داد: ادبیات داستانی جنوب، ادبیات پرباری است که در دوره حاضر به کمک نویسندگانی چون سعید بردستانی، احمد آرام، داریوش غریب‌زاده، محمدرضا صفدری و… زنده نگه داشته شده و ما درصدد هستیم تا در باشگاه کتابخوانی کتابسرا به ترتیب آثار تازه‌ منتشرشده این نویسندگان را به مخاطب امروز بازشناسی کنیم و با دعوت از صاحبان این آثار، زمینه گفت‌وگوی رو در رو آن‌ها را با مخاطبان و ترویج دیالوگ را میان نویسنده و مخاطب فراهم کنیم.

وی افزود: در این برنامه پای صحبت‌های آقای سعید بردستانی خواهیم نشست که نویسنده‌ای به‌شدت گزیده‌کار و گزیده‌گوی است. او با خلق و انتشار «کتاب زمینی» پس از چند سال، دوباره دنیای متفاوتی از داستان را پیش روی ما قرار داده است، نویسنده‌ای که در این اثر باز هم از روایت جنوب و نمادها و اسطوره‌هایش غفلت نورزیده و اثری خواندنی آفریده است.

دنیای روایت‌های بردستانی، دنیای ویژه‌ای است

در بخش بعدی این آیین، داریوش غریب‌زاده، هنرمند و داستان‌نویس جنوبی نیز سعید بردستانی را نویسنده‌ای تاثیرگذار از شهر شگفت‌انگیز دیر که در عرصه فرهنگ دارای عقبه درخشانی است، معرفی کرد و گفت: او از همان ابتدا با خلق داستان‌های شکیل و جذاب، به ما فهماند که با نویسنده متفاوتی مواجه هستیم. دنیای روایت‌های بردستانی، دنیای ویژه‌ای است که هر کسی توانایی درک و ساختن این اتمسفر داستانی را ندارد.

وی با بیان اینکه چیدن کلمات و ساختن جملات در داستان‌های بردستانی خیلی خاص و شخصی است، افزود: اولین داستان «کتاب زمینی»، «جزیره من» نام دارد که به عقیده من، این داستان روح کتاب است، به طوری که وقتی آن را می‌خوانید، ذهنت همچنان درگیر آن است، یک بیهودگی مستدل را به رخ می‌کشد. در بقیه داستان‌ها هم با انسان‌هایی مواجه می‌شویم که در عین سردگردانی چیزی را جست‌وجو می‌کنند. این نشان می‌دهد که با اثری خواندنی، عمیق و تاثیرگذار روبه‌رو هستیم.

ما گاهی می‌نویسیم تا از شر کابوس‌هایمان خلاص شویم

سپس سعید بردستانی در ادامه این برنامه با اشاره به اهمیت شروع داستان گفت: برای من، جمله اول داستان مثل ویترینی است که مخاطب را به جهان اثر دعوت می‌کند. رسیدن به این جمله، دشوارترین بخش کار است؛ بارها پیش آمده همان جمله آغازین داستانم را بیست یا سی بار بازنویسی کندم تا حس کنم در جای درست خود نشسته است. وقتی آن جمله شکل می‌گیرد، می‌دانم که داستان متولد شده و مسیر ادامه‌اش روشن است.

این داستان‌نویس که به گزیده‌کاری در انتشار اثر شناخته می‌شود، با تائید این نگاه بیان کرد: در انتشار، وسواسی دارم که کمتر کسی باور می‌کند. حتی اگر داستانی را امروز بنویسم، جسارت نمی‌کنم سال آینده چاپش کنم. چنین بر این باور که چاپ یعنی پایان و این پایان زمانی محقق می‌شود که من از متن فاصله بگیرم، منتقد خودم شوم و مطمئن باشم اثر پخته است. گاهی این فاصله به هشت یا حتی ۱۰ سال می‌رسد.

وی با تاکید بر اینکه تجربه به من نشان داده گرمای اولیه نوشتن فریبنده است، تصریح کرد: روز اول فکر می‌کنی شاهکار خلق کرده‌ای، اما کافی است یک شب بگذرد تا بفهمی داستان یا نوشته‌ات چقدر نیاز به ویرایش دارد. بی‌شک یک داستان خوب نیاز به زمان و پخته شدن و ویرایش چندین باره دارد. از همین روست که داستان خوب، شعله‌اش در گذر سال‌ها خاموش نمی‌شود؛ اما داستان ضعیف با زمان رو به سردی می‌رود. به همین دلیل همیشه به دوستان جوان‌تر توصیه می‌کنم برای چاپ داستان‌هایشان عجله نکنند؛ چون انتشار اثر هیچ‌وقت دیر نمی‌شود؛ ولی شتاب، می‌تواند اثر را نابود کند.

بردستانی در ادامه بر لزوم موجز نوشتن و دوری از اضافه‌گویی در داستان، گفت: هیچ‌وقت رابطه خوبی با اضافه‌گویی نداشته‌ام. سال‌ها پیش، وقتی نوجوان بودم، با چند دوست رقابتی داشتیم؛ هدف این بود که داستانی کامل را در کمترین تعداد جمله ممکن روایت کنیم. از ۱۰ جمله شروع کردیم، بعد به پنج رسیدیم و حتی سه جمله. برای من این نه فقط یک بازی، بلکه تمرینی جدی بود تا یاد بگیرم چگونه متن را فشرده کنم، بی‌آن‌که جان داستان از بین برود.

نویسنده «کتاب زمینی» ادامه داد: ایجاز برای من فقط یک مهارت زبانی نیست؛ بلکه احترام به مخاطب است. معتقدم باید اصل اتفاق را بی‌واسطه گفت. پرداختن به حاشیه‌هایی مثل «بلند شد، چراغ را روشن کرد، یخچال را باز کرد» برایم بی‌معناست؛ زیرا تقریباً همه این تجربه‌ها را داشته‌اند و دانستن آن ارزش روایی ندارد. به عقیده من، نویسنده اگر حرفی دارد، مستقیم و زودتر بزند؛ اگر نه، سکوت بهتر است. به باور من، ایجاز یعنی هم برای خودت و هم برای خواننده، ارزش و وقت قائل باشی. این اصل، در همه شاخه‌های هنر جایگاهی بنیادین دارد و هنوز هم وقتی داستانی را می‌خوانم، پیش از هر چیز به میزان فشردگی و دوری آن از حشو و اضافات توجه می‌کنم.

بردستانی سپس به تاثیر اتمسفر بوشهر بر نوشته‌هایش اشاره و تصریح کرد: هوا و فضای این شهر برایم همیشه حس خاصی داشته است؛ از جغرافیا و آب‌وهوایش گرفته تا تحصیل و معاشرت با مردمش. آدم‌های دوست‌داشتنی و تأثیرگذاری که شناخته‌ام، هرکدام ردی ماندگار در ذهن و زندگی‌ام گذاشته‌اند. البته اشاره کنم که نه تنها بوشهر، بلکه هر جغرافیای دیگری مثل تهران، کرمان، شیراز یا اصفهان در ناخودآگاه نویسنده نفوذ می‌کند و ردی از خود در داستان پدید می‌آورد. حتی یک سفر کوتاه چندروزه هم می‌تواند اثری عمیق و ناخودآگاه بر انسان بگذارد.

خالق «هیچ» تاکید کرد: اقلیم همیشه بر انسان تاثیر می‌گذارد؛ نمی‌شود جایی نفس بکشید و از هوای آنجا تأثیر نگیرید. بی‌انصافی است اگر این تأثیر را نادیده بگیریم. هر گوشه‌ای از سرزمین و حتی دیگر سرزمین‌ها، رد خود را بر آدم می‌گذارد. گاهی کافی است چند روز در جایی بمانید، مثلاً وقتی به خانه داریوش غریب‌زاده می‌روم و در حیاطش، کنار گل‌ها می‌نشینم، ناخودآگاه چیزی در من ثبت می‌شود. این تأثیر را نمی‌توان کنترل کرد؛ دست آدم یا قلمش توان مهار آن را ندارد. درست مثل خوابی که دیده‌ای و وقتی بیدار می‌شوی، بسان داستانی در ذهنت نقش می‌بندد که نمی‌توانی کنارش بگذاری یا فراموشش کنی و ناچار می‌شوی آن را بنویسی.

وی در ادامه با بیان اینکه گلشیری جایی گفته بود ما گاهی می‌نویسیم تا از شر کابوس‌هایمان خلاص شویم، تصریح کرد: برای من هم، نوشتن یکی از راه‌های رهایی از افکار آزاردهنده -چه در بیداری، چه در خواب- بوده است. ناخودآگاه در این میان، بازیگر اصلی است و گاهی کارهایی از ما سر می‌زند که هرگز در آگاهانه‌ترین لحظات به ذهنمان نمی‌رسید.

بردستانی به لزوم آگاهی مخاطب از تفاوت داستان و خاطره اشاره کرد و گفت: همیشه برایم مهم بوده که تفاوت داستان و خاطره را بفهمیم. در خاطره، ناخودآگاه نقشی ندارد؛ خاطره، ثبت سلسله‌ای از رویدادهای بیرونی است. اما داستان چیز دیگری است: بخش زیادی از آن از ناخودآگاه می‌آید. همان‌طور که ممکن است تصویری وحشتناک از کودکی، سال‌ها بعد در داستانی ظاهر شود؛ شاید به شکل یک تصویر واقعی، شاید هم به‌صورت یک نماد یا نشانه. این نمادها اغلب آگاهانه به داستان راه پیدا نمی‌کنند؛ گاهی خود نویسنده هم بعدها از وجودشان شگفت‌زده می‌شود. به باور من، نویسنده باید به ناخودآگاهش میدان بدهد و به آن اعتماد کند. بخش بزرگی از زیبایی داستان، مدیون همین سرچشمه پنهان است.

نویسنده «کتاب زمینی» یادآور شد: در سبک کاری‌ام، همواره کوشیده‌ام راه خود را از سنت و الگوهای تکراری جدا کنم. تجربه و مطالعه در ادبیات مدرن به من کمک کرده تا به‌جای تقلید، به دنبال راهی باشم که کسی پیش‌تر نرفته باشد. از تکرار متنفرم؛ حتی دوست ندارم شبیه بهترین نوشته‌های خودم بنویسم. ممکن است داستانی نوشته باشم که موفق بوده و تحسین شده، اما هرگز به دنبال تکرار آن نیستم.

وی با تاکید بر اینکه لذت کار برای من، در کشف دوباره و شکستن مسیرهای هموار است، بیان کرد: برایم مهم نیست نتیجه چه باشد؛ مهم این است که اثر تازه، راه تازه‌ای باز کند. به نظرم هنرمند واقعی کسی است که نخستین‌بار مسیر را نشان دهد، نه کسی که در پی تقلید از زیبایی موجود، تابلویی مشابه بکشد. به نظرم کار اصلی را کسی انجام داد که برای نخستین‌بار نرگس را به چشم تشبیه کرد، بعد از آن دیگر هر کسی این کار را کرد، تقلید صرف بود، هر چه هنری‌تر یا خلاق‌تر هم تصویرسازی کرده باشد!

این داستان‌نویس جنوبی سپس به طراحی جلد «کتاب زمینی» که تصویری از بوشهر را تداعی کرده، اشاره و بیان کرد: ناشران بزرگی هستند که حتی در طراحی جلد، با نویسنده مشورت نمی‌کنند؛ اما چون پیش‌تر با نشر ققنوس کار کرده بودم، نظر من هم پرسیده شد. طرح اولیه جلد، تصویری از یک شهر ساحلی بود که بیشتر یاد دوبی را زنده می‌کرد. از طراح خواستم فضای آن را ایرانی‌تر کند. در گفت‌وگوهایی که داشتیم، تصمیم بر این شد که المان‌هایی بومی وارد طرح شود که یکی از مهم‌ترین‌شان، معماری بوشهر بود.

بردستانی تاکید کرد: طراح بر اساس نگاه خود تغییراتی ایجاد کرد و به نظرم توانست فضای ساحلی اسکله، کُلاغ و شالوها را به تصویر بکشد؛ المان‌هایی که حتی در داستان هم حضور داشتند. شاید او با خواندن داستان جوانشیر یا اولین داستانم (جزیره من) به این ایده رسیده بود.

وی در نهایت به بی‌توجهی ناشران بزرگ در طراحی جلد برخی از آثار اشاره کرد و افزود: تجربه من با طراحان جلد همیشه مثبت نبوده است. هرچه ناشر و طراح بزرگ‌تر باشند، احتمال این‌که طرح جلد ارتباطی با فضای کتاب نداشته باشد، بیشتر است، چرا که طراح وقت کمی برای خواندن یا درک داستان می‌گذارد. بارها طرح‌هایی دریافت کرده‌ام که مشخص بود طراح حتی یک خط از کتاب را نخوانده است؛ اما این‌بار خوشبختانه نتیجه، حاصل مطالعه و درک نسبی فضا و مضمون داستان بود.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.