راضیه علی‌زاده
راضیه علی‌زاده

چالش‌های خانواده‌های تک‌والد با بحرانی ناپیدا

4 بازدید

والدینِ تنها، چه زن و چه مرد، در جامعه امروز با مجموعه‌ای از دشواری‌ها روبه‌رو هستند که بسیاری از آن‌ها در نگاه اول دیده نمی‌شود. زندگی در جایگاه مادری یا پدری که همزمان باید نقش سرپرست، تأمین‌کننده مالی، مدیر خانه و پشتیبان عاطفی را ایفا کند، نوعی دویدن بی‌وقفه است؛ دویدنی که نه خط پایانی دارد و نه فرصتی برای استراحت میان مسیر. اگرچه ساختارهای اجتماعی و نگاه عمومی در سال‌های اخیر اندکی تغییر کرده، اما همچنان فاصله زیادی تا درک کامل شرایط ویژه این گروه وجود دارد.

نخستین چالش، مسئولیت مضاعف است. والدِ تنها باید هم نیازهای عاطفی و تربیتی فرزند را تأمین کند و هم بار اقتصادی خانواده را یک‌تنه به دوش بکشد. نبود شریک زندگی، یعنی همه تصمیم‌های کوچک و بزرگ، از انتخاب مدرسه و رسیدگی به تکالیف تا برنامه‌ریزی مالی و تأمین مخارج ضروری، تنها بر عهده یک نفر است. این تمرکز مسئولیت، در بلندمدت می‌تواند فرسودگی جسمی و روانی ایجاد کند؛ فرسودگی‌ای که معمولاً دیده نمی‌شود، زیرا والدِ تنها خود را موظف می‌داند که همواره قوی و ایستاده بماند.

فشار اقتصادی نیز از چالش‌های مهم دیگر است. هزینه‌های زندگی، آموزش، درمان و تفریح کودکان به‌طور طبیعی برای دو والد طراحی شده، اما والدِ تنها باید با درآمدی معمولاً محدودتر همان نیازها را برآورده کند. در بسیاری موارد، آنان مجبور می‌شوند ساعات کاری بیشتری داشته باشند یا حتی چند شغل همزمان بگیرند و همین امر سبب می‌شود زمان کمتری برای بودن کنار فرزندانشان داشته باشند. این نبودِ زمان، اغلب با احساس گناه همراه است؛ احساسی که در زیر پوست بسیاری از والدین تنها جریان دارد.

از سوی دیگر، انزوای اجتماعی مسئله‌ای است که کمتر درباره آن صحبت می‌شود. حضور در جمع‌های خانوادگی یا اجتماعی گاهی برای والدِ تنها دشوار است؛ یا به دلیل قضاوت‌های ناگفته اطرافیان، یا به دلیل کمبود زمانی که کار و مراقبت از فرزند به آن تحمیل می‌کند. این انزوا، خود به چالش روانی تبدیل می‌شود و روی کیفیت رابطه والد–فرزند نیز اثر می‌گذارد، زیرا انسانِ خسته و منزوی توان کمتری برای ارتباط عاطفی دارد.

چالش‌های تربیتی نیز در این مسیر پررنگ است. کودکانی که تنها با یک والد زندگی می‌کنند ممکن است با پرسش‌هایی درباره نبود والد دیگر روبه‌رو شوند؛ پرسش‌هایی که پاسخ به آنها باید با دقت و صداقت همراه باشد. والدینه تنها همواره میان دو نگرانی دست‌وپا می‌زنند: از یک‌سو نمی‌خواهند تصویر منفی از والد غایب ایجاد کنند و از سوی دیگر باید حقیقت را با زبانی مناسب بیان کنند تا کودک دچار سردرگمی یا احساس کمبود نشود.

با این همه والدین تنها نقاط قوت بسیاری دارند که دیده‌ شدنشان ضروری است. آن‌ها افرادی هستند با توانایی سازگاری بالا، مسئولیت‌پذیری عمیق و قدرت مدیریت در شرایط دشوار. بسیاری از این والدین، رابطه‌ای صمیمی و محکم با فرزندان خود ایجاد می‌کنند؛ رابطه‌ای که بر پایه اعتماد، گفت‌وگو و درک متقابل شکل می‌گیرد. فرزندانی که در چنین خانواده‌هایی رشد می‌کنند اغلب مهارت‌هایی چون استقلال، انعطاف‌پذیری و قدرشناسی را بهتر می‌آموزند.

آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، حمایت اجتماعی و قانونی از این گروه است. ایجاد تسهیلات مالی، ارائه خدمات مشاوره‌ای رایگان، بهبود شرایط کاری و فراهم‌کردن فضاهای حمایتی در مدارس و جامعه، می‌تواند بخشی از فشارهای وارده بر والدین تنها را کاهش دهد. از سوی دیگر، تغییر نگاه فرهنگ عمومی و پرهیز از قضاوت‌های ناآگاهانه، شاید مهم‌ترین گامی باشد که جامعه می‌تواند بردارد.

والدین تنها، قهرمانان خاموش جامعه‌اند؛ کسانی که در میان تمام دشواری‌ها، چراغ خانواده را روشن نگه می‌دارند. شناخت چالش‌های آنان، نه تنها ادای احترام به تلاششان است، بلکه گامی برای ساختن جامعه‌ای مهربان‌تر و مسئول‌تر محسوب می‌شود.

اشتراک‌گذاری: