نگاهی به رمان «شبی که اِنتو با درد خویش آشنا شد»
رمان «شبی که اِنتو با درد خویش آشنا شد» اثر احمد آرام، منتشرشده از سوی نشر افق، داستان زوجی را روایت میکند که تا پیش از شیوع کرونا، به دلیل مشغلههای کاری، شناخت واقعی از یکدیگر نداشتند و حتی گویی خودشان را نیز فراموش کرده بودند؛ اما ویروس آنها را واداشت تا بیش از پیش مراقب خود و رفتارهایشان باشند.
نویسنده در این اثر، روابط میان ساکنان یک مجتمع در تهران را با دقت به تصویر میکشد؛ آدمهایی که برای فرار از ترس و تنهایی دوران کرونا، دست به کارهایی غیرعادی میزنند، مانند متنخوانی از تراس خانهها از طریق فضای مجازی. در خلال این فعالیتها، تراژدی زندگی هر شخصیت – چه پیش از کرونا و چه پس از آن- به تدریج آشکار و لایههای مختلف روان و تجربه انسانی نمایان میشود.
رمان سرشار از کابوس و رویاست و در سبک سورئالیستی نوشته شده است؛ مرز میان واقعیت و خیال در روایت به شکلی هنرمندانه تنیده شده و حس زنده و ملموسی ایجاد میکند، گویی در صحنه یک نمایشنامه حضور دارید. نثر روان و خوشخوان با تعلیقهای دقیق، خواننده را تا پایان همراه میسازد و کنجکاویاش را برای دنبال کردن داستان برمیانگیزد.
آرام با تمرکز بر ذهن شخصیتها، بحران هویت، اضطراب و تنهایی انسان مدرن را به تصویر میکشد. شخصیتها در مواجهه با کابوسها، رؤیاها و فشار روانی انزوا، به تدریج شناختی تازه از خود پیدا میکنند. روایت، تجربه درونی و پیچیدگیهای روانی شخصیتها را با دقت و ظرافت نشان میدهد، بهگونهای که خواننده قادر است همدلی عمیقی با آنها برقرار کند. تضاد میان ظاهر آرام و درون آشفته شخصیتها، تنش روانی و تجربه انسانی آنها را ملموس میکند.
رمان تصویری است از جامعهای که در آن روابط انسانی در سایه ترس، کرونا و انزوا دچار بحران شدهاند. آرام نشان میدهد که محدودیتها و فاصلهگذاریهای اجتماعی باعث بروز رفتارهای غیرعادی، تنهایی و بیگانگی انسانها میشود. از طریق روایت جزئیات زندگی ساکنان مجتمع، نویسنده به بررسی تأثیر شرایط اجتماعی و روانی بر تعاملات انسانی میپردازد و نشان میدهد حتی در این شرایط دشوار، مهربانی و توجه به دیگری میتواند مسیر بازسازی رابطهها و معنای انسانی را هموار کند.
شخصیتها در این رمان بیشتر ذهنی و درونی هستند تا بیرونی. نویسنده کمتر بر ظاهر و رفتار فیزیکی تکیه دارد و عمدتاً با زبان ذهن و رویا، لایههای ناخودآگاه شخصیتها را باز میکند. این سبک، آنها را واقعی و همزمان نمادین میسازد. هر شخصیت حامل بخشی از تجربه انسانی است و تضاد میان زندگی پیش از کرونا و بحران جاری، پیچیدگی روانی و رشد شخصیتی آنها را برجسته میکند.
ساختار رمان خطی نیست؛ روایت تکهتکه و کابوسوار پیش میرود و با جابهجایی میان واقعیت و خیال، تجربهی ذهنی شخصیتها را منعکس میکند. این نوع پیرنگ، خواننده را در موقعیتی فعال قرار میدهد تا با شخصیتها همراه شود و در جریان تغییرات ذهنی و عاطفی آنها سهیم شود. تعلیقهای دقیق و کشمکشهای درونی، پیوستگی داستان را حفظ میکنند و همزمان حس رؤیا و تعلیق ایجاد میکنند.
فضای رمان میان خواب و بیداری، واقعیت و خیال، در نوسان است. خانهها، بالکنها و خیابانهای تهی از مردم، به استعارهای از ذهن انسان مدرن تبدیل شدهاند: بسته، پر از صدا و سکوت، و در عین حال پراکنده از خاطرات و اضطرابهای ذهنی. آرام با فضاسازی وهمآلود، حس اضطراب جمعی و تجربهای ملموس از تنهایی و محدودیتهای اجتماعی را منتقل میکند.
مضمون اصلی رمان، «شناخت خویش از مسیر درد» است. مرگ، کابوس و بحرانهای روانی نه پایان، بلکه نشانه تحول و رشد درونی شخصیتها هستند. احمد آرام همچنین پیامی انسانی و اخلاقی را منتقل میکند: انسانها باید قدر یکدیگر را بدانند، با هم مهربان باشند و در جهان پراضطراب امروز، همدلی و عشق را فراموش نکنند. رمان یادآوری میکند که حتی در شرایط سخت، مهربانی، توجه و مراقبت از یکدیگر، میتواند نقطهی عطفی در بازسازی روابط و تجربه انسانی باشد.