آموزش، کلید طلایی توسعه ایران
۱۴۰۴-۰۶-۰۹
همانگونه که انسان به دانشهایی که ارزش عملی داشته و برای ادامه حیات او مفید هستند نیاز دارد، به دانشهایی که شاید بهظاهر ارزش عملی ندارند اما به همان اندازهی دانشهای عملی در زندگی او تاثیر گذار بوده و روح او را سیراب میکنند نیازمند است که این نوع دانشها را باید در طبیعت و محیطزیست جستجو کرد زیرا خصلت و ذات انسان بهطور طبیعی آزاد مرتبط با طبیعت اطراف خود است. در حقیقت محیطزیست طبیعی محلی است که تمامی کنشهای آدمی در آن انجام میشود. در این محیط است که باگذشت سالیان انسان میآموزد، انجام میدهد، میآفریند به وجود میآورد میشناسد و میشناساند و در نهایت اینکه همانطور که محیطزیست بر فرهنگ ما تاثیر دارد، فرهنگ نیز بر محیط و ادراک ما از آن همچنین ارزشی که برای آن قائل هستیم تاثیر گذار است؛ و اما این مقدمه بر این اساس نوشته شد که شاهد خبری بودیم مبنی بر اینکه جزیره خارگو برای گردشگری در نظر گرفتهشده است. مطمئناً این موافقت و صدور مجوز بدون مطالعات تخصصی در مورد موقعیت جغرافیایی و طبیعی همچنین دیگر شاخصهای موردنیاز چنین محلها و امکانسنجی و مراجعه به تجربیات و تحقیقات پیشینیان انجام پذیرفته است. برای درک این موضوع نیاز است تا به عقب برگردیم، این جزیره بهصورت سطحی صاف بوده که با توجه به بادهای شدید دریایی که در این منطقه از شمال به جنوب و جنوب به شمال هستند و به علت عدم وجود پستی بلندی که بتواند مانع و سدی در برابر وزش بادهای دریایی باشند و از شدت بادها کاسته و محلی آرام را برای ساکنان به وجود بیاورد هیچگاه بهصورت محلی برای اسکان و زندگی ساکنان سواحل نزدیک و حتی مردمان ساکن در جزیره خارگ که در همسایگی آن وجود دارد در نظر گرفته نشده است. (برخلاف جزیره خارگ که به علت وجود پستیوبلندیهای موجود در آن از دیرباز و با توجه به آثار باستانی موجود حضور انسان در آن بهپیش از ۳ هزار سال میرسد.)
در سال ۱۳۳۶ زمانی که جزیره خارگ بهعنوان بندر جدید صادرات نفت در نظر گرفته شد و با اعزام کارشناسان برای امکانسنجی محیطی مبنی بر چگونگی اسکان نیروی کار اعزامی و سپستر اسکان کارکنان. این کارشناسان هم به همان نتیجهای رسیدند که مردم بومی طی هزاران سال ساکن بودن در جزیره خارگ به آن دستیافته بودند خارگو برای سکونت مناسب تشخیص داده نشد. تنها استفاده انسانی از آن ایجاد یک کارگاه موقت برای سرهمبندی و سیمان کردن لولههای نفت جهت کارگذاری در کف دریا بود تا بتوانند نفت را از طریق ساحل گناوه به مخازن جزیره خارگ برسانند.
در حقیقت این جزیره به علت عدم حضور انسان در آن قرنهاست که محل آشیان سازی پرندگان مهاجر و همچنین گونهای نادر از لاکپشتهای دریایی پوز عقابی و لاکپشت سبز بوده که در فصل تخمگذاری به این جزیره میآیند و بهدوراز دست برد انسانها سیر تکاملی زاد و ولد خود را تکمیل مینمایند. همچنین لازم به ذکر است که آبهای اطراف جزیره زیستگاه ماهیانی کمیاب و نادرترین نوع مرجانها به نام مرجان شاخ گوزنی بوده که با توجه به در نظر گرفتن آن جهت گردشگری و حضور گردشگران در فصول مختلف سال در جزیره میتواند اکوسیستم آن را بر هم زده و حضور پرندگان و تخمریزی لاکپشتها بهمرور کمتر و کمتر شده و ناخواسته خود موجب به خطر انداختن و یا انقراض آنان بهویژه لاکپشتها شویم.
در انتها پیشنهاد میشود تا قبل از تخریب محیطزیست جزیره به بهانه توسعه گردشگری لازم است تا با دستورالعملهایی سخت و پیشگیرانه و نظارت کنترلی سازمانهای متولی امر در جهت حفظ محیطزیست و حیات جانداران ساکن جزیره مانع خسارتهای بیشتری به زیستگاه طبیعی این جزیره بکر و زیبا گردیم.
شاید بتوان بخش کوچکی از این جزیره را بهصورت کمپ آماده کرده (که با توجه به موقعیت جزیره و سخنان فوقالذکر غیرقابل استفاده خواهند شد) و با کشیدن حصار از قسمتهای دیگر مجزا نمود تا ساکنان واقعی جزیره یعنی پرندگان و لاکپشتها همچنان بتوانند مسیر کوچ خود که هزاران سال است بر همین روال بوده را طی نموده و به زندگی و زاد و ولد ادامه دهند.