طاهره عبدالهی
طاهره عبدالهی

از مجلس تا مجمع عمومی؛ کدام صدا نماینده ایران است؟

17 بازدید

سیاست خارجی عرصه‌ای است که در آن «پیام» اهمیتش کمتر از «واقعیت» نیست. گاه حتی پیام‌ها می‌توانند واقعیت را بسازند یا آن را از میان ببرند. به همین دلیل، کشورهایی که در صحنه جهانی موفق‌تر عمل می‌کنند، در درجه نخست به انسجام پیام‌های خود توجه دارند. هرچه تصمیمات در داخل متنوع باشد، باز هم آنچه به بیرون مخابره می‌شود باید یکدست و قابل اعتماد باشد.

این روزها ما با نمونه‌ای آشکار از این مساله روبه‌رو هستیم. رئیس‌جمهور در سازمان ملل تاکید کرد که ایران هیچ‌گاه به دنبال بمب اتم نبوده و نخواهد بود؛ پیامی که می‌توانست در صورت انسجام داخلی، به عنوان نشانه‌ای از ثبات و پیش‌بینی‌پذیری ایران مورد توجه قرار گیرد. اما چند روز قبل‌تر، بیش از هفتاد نماینده مجلس در نامه‌ای علنی خواستار تجدیدنظر در سیاست هسته‌ای کشور و حتی حرکت به سوی سلاح هسته‌ای شدند. طبیعی است که این دو پیام متناقض، وزن سخنان رسمی رئیس‌جمهور را در چشم افکار عمومی جهان کاهش می‌دهد.

در سیاست بین‌الملل، تناقض در مواضع داخلی به سرعت به بی‌اعتمادی تبدیل می‌شود. کافی است نگاهی به تجربه کشورهایی بیندازیم که در شرایط مشابه قرار داشتند. کره شمالی نمونه بارزی است: سال‌ها میان پیام‌های رسمی و رفتارهای عملی‌اش فاصله وجود داشت و همین امر باعث شد که هیچ اظهارنظر دیپلماتیکش جدی گرفته نشود، مگر آنکه با آزمایش موشکی یا هسته‌ای همراه می‌شد. در نقطه مقابل، آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۹۰ تصمیم گرفت برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد. انسجام کامل حاکمیت در اعلام و اجرای این تصمیم باعث شد جهان سخن مقاماتش را بپذیرد و راه برای بازگشت این کشور به جامعه جهانی هموار شود.

نکته مهم این است که «یک‌صدایی» به معنای نبودِ اختلاف نظر نیست. هیچ کشوری بدون مناقشه و بحث‌های کارشناسی پیش نمی‌رود. اما نحوه بروز این اختلافات اهمیت دارد. کشورهای توسعه‌یافته نیز درون خود منتقدان جدی دارند، ولی این مباحث در چارچوب نهادهای تخصصی و محرمانه بررسی می‌شود و پیام نهایی برای جهان یکسان است. نتیجه آنکه حتی وقتی تغییر سیاستی رخ می‌دهد، جهان آن را به‌عنوان یک تصمیم ملی و نه اختلاف درونی تلقی می‌کند.

ما نیز می‌توانیم از این تجربه بهره بگیریم. لازمه‌اش آن است که نهادهای مختلف کشور، دولت، مجلس و شورای عالی امنیت ملی، به جای صدور پیام‌های متضاد، در قالب یک بیانیه مشترک و شفاف بر سیاست رسمی تاکید کنند. اگر قرار است در سیاست هسته‌ای بازنگری شود، مسیر آن باید روشن، کارشناسی و درون‌ساختاری باشد، نه از طریق نامه‌هایی که در رسانه‌های خارجی دست‌به‌دست می‌شود و پیام رسمی کشور را زیر سؤال می‌برد.

مساله دیگر، جایگاه فتوای رهبری درباره حرمت سلاح هسته‌ای است. این فتوا در سال‌های گذشته هم در داخل و هم در خارج از کشور به‌عنوان نقطه اتکایی اخلاقی و سیاسی معرفی شده است. اگر امروز بخشی از مسئولان با اظهارات متفاوت، این مرجعیت را تضعیف کنند، عملاً پایه‌ای از سرمایه اعتباری کشور در جهان فرو می‌ریزد. در سیاست جهانی، اعتماد کالایی کمیاب است و از دست‌دادنش به‌مراتب آسان‌تر از بازسازی آن است.

بنابراین، دعوت به یک‌صدایی یک ضرورت عملی برای حفظ منافع ملی است. هرقدر هم که در داخل بر سر راهبردهای امنیتی و دفاعی اختلاف داشته باشیم، باید بپذیریم که در عرصه جهانی تنها یک صدا شنیده می‌شود. اگر این صدا چندگانه و متناقض باشد، طرف مقابل ساده‌ترین راه را انتخاب خواهد کرد: بی‌اعتنایی به گفته‌های ما و داوری براساس بدترین فرضیات.

در نهایت، سیاست‌ورزی ملی زمانی موفق است که بتواند میان تنوع داخلی و انسجام خارجی تعادل ایجاد کند. اگر این تعادل برقرار نشود، سخنرانی‌های رسمی حتی در بزرگ‌ترین مجامع جهانی نیز به سادگی نادیده گرفته می‌شود. ایران امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند این است که نشان دهد در مهم‌ترین مسائل راهبردی خود، با همه اختلاف‌ها و دیدگاه‌ها، یک صدا و یک پیام دارد؛ پیامی روشن، قابل اعتماد و سازگار با منافع ملی.

اشتراک‌گذاری: