چرا به روزمرگی عادت میکنیم؟
۱۴۰۴-۰۵-۱۵
کارشناسارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
در دنیای رسانهای امروز که سرعت انتشار و دسترسی به اطلاعات شاخصی از قدرت و نفوذ است، پدیدهای به نام اگریگیتور خبری آرام و بیسروصدا اما گسترده و اثرگذار جایگاه ویژهای یافته است. این پلتفرمها از گوگلنیوز و اپلنیوز گرفته تا هزاران کانال و صفحه در تلگرام و اینستاگرام اخبار را از منابع گوناگون گردآوری و در یک بستر واحد به مخاطب عرضه میکنند. بهظاهر ایدهای ساده و فریبنده است آنهم باوجود دسترسی آسان به خلاصه مهمترین رویدادها بدون نیاز به جستوجوی پراکنده در دهها رسانه.
البته از منظر تجربه کاربری این مدل بیتردید جذاب است. کاربر در کمترین زمان به تازهترین اخبار میرسد و حتی الگوریتمها میتوانند خوراک خبری را بر اساس علایق شخصی او تنظیم کنند. در شرایطی که وقت و توجه کمیاب شده این مزیت کوچکی نیست.
اما این روی سکه بهایی دارد که کمتر به آن پرداخته میشود. بسیاری از اگریگیتورهای خرد بهویژه در شبکههای اجتماعی نه خبرنگاری میدانی دارند و نه محتوای اصیل تولید میکنند. آنچه انجام میدهند بازنشر مستقیم یا غیرمستقیم اخبار دیگر رسانههاست؛ گاهی بیهیچ تغییر در متن یا تیتر و بدتر از آن بدون ذکر منبع اصلی. این یعنی نقض آشکار مالکیت معنوی و بیاعتنایی بهزحمت و هزینهای که رسانههای مادر برای تولید خبر صرف کردهاند.
این رفتار پیامدهایی جدی دارد. اول، تضعیف انگیزه و توان رسانههای حرفهای برای سرمایهگذاری در خبرنگاری میدانی. دوم، قطع زنجیره شفافیت؛ مخاطب نمیداند خبر از کجا آمده و چه فرایندی طی کرده تا به او برسد. سوم، فرسایش اعتماد عمومی به کل اکوسیستم رسانهای، وقتی بازنشر جای تولید را میگیرد.
بُعد حقوقی ماجرا نیز قابلچشمپوشی نیست. در اروپا، دستورالعمل حق مؤلف دیجیتال، پلتفرمها را ملزم به قرارداد و پرداخت حق امتیاز به ناشران کرده است؛ اما در ایران هرچند قانون مالکیت فکری وجود دارد اما اجرای آن سست و فرهنگ رعایت آن کمرنگ است.
از منظر علوم ارتباطات، اگریگیتورها فرزند عصر گسست رسانهایاند. در دوران رسانههای سنتی، گردآوری، پردازش و انتشار، همه درون یک تحریریه واحد انجام میشد و خبر امضای رسانه را داشت. امروز این چرخه شکسته شده: گردآوری را هر فرد یا رباتی میتواند انجام دهد، پردازش به حداقل رسیده و انتشار، بیهیچ محدودیت فنی یا جغرافیایی به همگان سپردهشده است. اگریگیتورهای غیررسمی در همین خلأ رشد کردهاند.
نباید فراموش کرد که این پلتفرمها فقط واسطه بیطرف نیستند؛ انتخاب گزینشی اخبار، تغییر اولویتها یا تأکید بر زاویه خاص میتواند روایت رویداد را دگرگون کند. در شرایط و موقعیتهای حساس سیاسی و بحرانها این قدرت گزینش میتواند به ابزار تأثیرگذاری بر افکار عمومی تبدیل شود.
حذف کامل اگریگیتورها نه ممکن است و نه مطلوب؛ اما باید چارچوبی روشن برای فعالیت آنها تدوین شود؛ چارچوبی که هم حق دسترسی آزاد به اطلاعات را حفظ کند و هم از حقوق رسانههای تولیدکننده محتوا پاسداری نماید. این چارچوب باید شامل:
۱. الزام به ذکر منبع و لینکدهی به خبر اصلی
۲. جبران مالی عادلانه برای رسانههای مادر
۳. سازوکار نظارت و گزارش تخلف
۴. فرهنگسازی عمومی درباره اهمیت حمایت از تولید اصیل.
در کنار این، رسانههای حرفهای باید خود را با قواعد جدید بازی وفق دهند: حضور فعال و جذاب در پلتفرمهای دیجیتال، همکاری هوشمندانه با اگریگیتورهای معتبر و تقویت جایگاه برند خود در فضای آنلاین.
روزنامهنگاری در واقع چیزی فراتر از انتقال صرف اطلاعات است و این حرفه بر گردآوری مسئولانه دادهها، روایت صادقانه رویدادها و پاسخگویی به افکار عمومی استوار است. اگریگیتورها میتوانند بازوی توزیع این حقیقت باشند، اما اگر افسارشان رها شود، همان حقیقت را قربانی خواهند کرد. ما چه در کسوت روزنامهنگار، چه سیاستگذار و چه مخاطب باید مراقب باشیم که در وسوسه دسترسی آسان، ارزش اصلی خبر یعنی اعتبار را از دست ندهیم.