مریم فرخ‌نیا
مریم فرخ‌نیا

حسرت تاریخی راه آهن برای مردم بوشهر

0 بازدید

درباب تاریخ راه­آهن جنوب ایران و بوشهر، اگرچه مطالعات اولیه و ابتدایی صورت گرفته است، اما هنوز درباب ابعاد این تاریخچه، حرف­های ناگفته فراوانی وجود دارد. یکی از این حرف­ها، خواست عمومی مردم بوشهر در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی برای دست یافتن به راه آهن بود، رویایی که البته تا امروز دست نیافتنی باقی مانده است. خط آهن بوشهر به برازجان، در اواخر جنگ جهانی اول نیز، عمرش چنان کوتاه بود که عملاً امروزه جای چندانی در حافظه جمعی مردم بوشهر ندارد.

مطلب کوتاه و ناتمامی که ترجمه آن تقدیم می­شود، برای نخستین‌بار در روز هشتم فوریه (۱۹۰۸) برابر با هجدهم بهمن (۱۲۸۶) در نشریه تایمز هند، منتشر شده است. چنانکه از روال مطلب روشن است، این مقاله باید ادامه‌ای نیز داشته باشد که در جست‌وجوهای اینترنتی یافت نشد.

از نظر انصاف تحقیقی لازم به تذکر است که پیش از این خلاصه­ای از این مقاله را محقق ارجمند جناب دکتر محمدرضا بلادی در کانال عمومی هفته‌نامه نسیم جنوب، همراه با کلیشه انگلیسی مقاله به اشتراک گذاشت. مترجم از روی کنجکاوی متن بریده نشریه را از انگلیسی به فارسی ترجمه و اکنون در قالب یک مقاله مستقل کوتاه می­کند.

همراه با این مقاله، عکسی تاریخی نیز از ساحل بوشهر منتشر شده که جالب و قابل توجه است. خصوصاً حمل بار با شتر و الاغ به کشتی که در گوشه سمت چپ تصویر، به وضوح معلوم است. تحلیل و نقد این ترجمه، کاری است که بر عهدۀ مورخان محلی و خلیج فارس شناس می باشد، امری که امیدوارم انجام شود.

ساحل ایران

بوشهر به‌عنوان پایانه (از گزارشگر ویژه ما)

بوشهر، ژانویه ـ در سفر از بمبئی به محمره، خوشبختانه با دانشمندی شاخص هم‌سفر شدم که احتمالاً بیشتر از هر اروپایی دیگری از جغرافیای جنوب ایران و (عربستان عثمانی) اطلاع دارد و مانند هر کس دیگری که به خلیج‌فارس سفر می‌کند، ما هم در مورد راه‌آهن بغداد و مناسب‌ترین پایانه مربوط به آن به گفت‌وگو کردیم. سیاستمداران و صاحب‌نظران گه گاهی به مسئله راه‌آهن می‌پردازند، اما برای ساکنان خلیج‌فارس، این سؤال متداولی است. برای کسی که ساعت‌های خوشی را در این آب‌ها سپری نکرده باشد، درک تأثیر عظیم ورود راه‌آهن به این مناطق غیرممکن است؛ جایی که تنها وسیله حمل‌ونقل، زین اسب و تنها جاده، یک مسیر پُرپیچ‌وخم قاطررو است؛ جایی که تجارت تحت تأثیر انگیزه‌های ملایم فردگرایی عرب‌ها به‌آرامی حرکت می‌کند یا تحت حکومت ناکارآمد ایران از بین می‌رود؛ جایی که تنها دست قدرتمند، دست بریتانیا است که چیزی را برای خود نگرفته است که برای تمام جهان آزاد نباشد. برابری فرصت در آب‌هایی که توپ‌های بریتانیایی، دزدی دریایی و بی‌قانونی را سرکوب کرده‌اند.

پیشنهاد شد که بهترین راه‌حل، بین‌المللی‌سازی خط راه‌آهن پس از ارغلی بر اساس مدل کانال سوئز باشد. سپس، دانشمندمان با اشاره به نقشه‌ای که نشانه­های سفرهایش را همراه داشت گفت: «چرا آن را در بوشهر به پایان نرسانیم؟»

چرا بوشهر؟ خوب، چون وقتی به بوشهر می‌رسید، مجبورید تمام تصورات خود از آنچه یک بندر را می‌سازد، به‌شدت تغییر دهید؛ زیرا در معنای واقعی کلمه، هیچ بندری وجود ندارد. یک پهنه آبی طولانی و باز که به‌قدری نامناسب محافظت‌شده است که در هوای طوفانی، برقراری ارتباط با ساحل خطرناک است. حتی این گستره آبی نامناسب آن‌قدر کم‌عمق است که لنگرگاه بیرونی آن هفت مایل با محل بارانداز فاصله دارد. کشتی‌های جنگی بریتانیا که معمولاً یکی دو تا از آن­ها در نزدیکی اقامتگاه ما دیده می‌شوند، آن‌قدر دور لنگر انداخته‌اند که به‌سختی می‌توان آن­ها را تشخیص داد. درست است که یک لنگرگاه داخلی وجود دارد، اما داستانی دارد. یک سد باریک، لنگرگاه داخلی را از دریا جدا می‌کند و کانال آن‌قدر با رسوب پُر شده که در جزر، تنها ۱۰ فوت آب دارد… [امیدوارم باقی این گزارش نیز کشف‌شده و آن را روزی ترجمه کنم.

……………………………………………………………………………

اشتراک‌گذاری: