فرهنگ 19 بازدید
بامداد جنوب تاریخ کارت عروسی را بررسی می‌کند؛

کارت‌های عروسی مردانه بوشهر در عهد قاجار!

بامداد جنوب – سیدقاسم یاحسینی

تا آن‌جا که می‌دانم هنوز روشن نیست نخستین فردی که در بوشهر، کارت دعوت عقد یا عروسی چاپ کرد، چه کسی و در چه زمانی بوده است. به احتمال بسیار، تجار و اشراف بوشهر که با هندوستان، انگلستان، فرانسه، آلمان، بلژیک و حتی آمریکا تجارت داشتند و برخی از آنان بارها از لندن، پاریس، آمستردام، بمبئی، کلکته، مَدرس و … دیدن کرده بودند، رسم چاپ کارت دعوت عروسی را در هندوستان یا اروپا دیده و آشنا شده و از آن در بوشهر تقلید کرده‌اند.

ما نمی‌دانیم پیش از ورود دستگاه چاپ در آغاز قرن بیستم میلادی، تجار، اشراف و مقامات مهم شهری، کارت دعوت عقد یا عروسی چاپ می‌کردند یا نه؟ اگر می‌کردند، در کدام چاپخانه؟ شیراز، تهران یا هندوستان؟

تا امروز هیچ پژوهشی درباره سیر تاریخی چاپ کارت دعوت عقد و عروسی در بوشهر عهد قاجار و پهلوی انجام نشده و چنین موضوعاتی چنان پیش پا افتاده و حتی «لوس» جلوه می‌کند که ذهن مورخان محلی را به خود مشغول نکرده است، حال آن که این سوژه از منظر مطالعات زنان، تاریخ روزمره، انسان‌شناسی فرهنگی، تاریخ اخذ مدرنیته در بوشهر و تاریخ خدمات چاپی در بوشهر، قابل اهمیت و مطالعه است.

چندی پیش، در حال وبگردی و جست‌وجو در اینترنت بودم که توجه‌ام به صفحه اینستاگرام آقای فراز غلامزاده، محقق و مورخ معماری بوشهر جلب شد. در صفحه او عکس‌های ساختمان‌ها، قلعه‌ها و عمارت‌های مختلف بندر و استان بوشهر و همچنین کلیشه پاکت‌های نامه و تمبر، اسناد و نامه‌های تجاری و … بسیار ارزشمندی بارگذاری شده که همگی قابل دسترس هستند. از جمله اسناد تصویری جالب توجه، کلیشه چند کارت دعوت عقد و عروسی در بوشهر عهد قاجار است که برای مورخی که علاقه‌مند به تاریخ اجتماعی و همچنین مطالعات زنان است، بسیار قابل توجه و عنایت است.

در ادامه، می‌کوشم، تک تک این پنج کارت دعوت عروسی را آورده و اندکی درباب هر کدام بحث کرده و در پایان، تحلیل و جمع‌بندی خودم از این موضوع مطالعاتی را بیاورم. برخی از این کارت دعوت‌های مراسم عقد تاریخ داشته و برخی نیز فاقد تاریخ هستند، اما هرچه هست، همگی طبع چاپخانه‌های «مظفری» و «علوی» در بندر بوشهر بوده و بنابراین قدمت هیچ کدام از آن‌ها فرارتر از سال‌های نخست قرن بیستم تا حوالی پایان جنگ جهانی اول و برآمدن رضاشاه، نمی‌روند؛ یعنی پس از عصر مشروطیت و اواخر عهد قاجار.

کارت اول

نخستین کارت دعوت عقد (شماره یک) فاقد تاریخ است. در متن فقط به «روز ۲۰ شهر حال سه ساعت به غوب مانده» اشاره شده است. این کارت دعوت مراسم عقد آقامحمدحسین فرزند حاج عبدالرسول بوشهری است که مدعوین را «به صرف شربت و شیرینی» در منزل خودش دعوت کرده است.

کارت دوم

تاریخ روز کارت دعوت دوم که باز هم مراسم عقد است، در متن دعوتنامه قید شده است، «یوم چهارشنبه  ۲۸،» اما اشاره‌ای به ماه و سال نیست. این کارت دعوت، متعلق به محمدعلی فرزند «الاقل الحاج احمد این الحاج  محمدعلی» است و باز هم برای صرف شربت و شیرینی است.

کارت سوم

سومین کارت دعوت عقد، خوشبختانه تاریخ کامل دارد: «جمعه ۱۷ شهر جمادی الاول ۱۳۳۶»، مصادف با ۹ اسفند ۱۲۹۶خورشیدی و اواخر جنک جهانی اول(فوریه ۱۹۱۸میلادی). این کارت دعوت عقد متعلق به میرزا محمدرضا فرزند میرزا بابا کازرونی است و مدعوین را به صرف شربت و شیرینی، در منزل خودش، دعوت کرده است.

کارت چهارم

چهارمین کارت دعوت مراسم عقد نیز خوشبختانه تاریخ کامل دارد: یکشنبه ۱۷ شهر ربیع الاول ۱۳۳۹ قمری و برابر با ۸ آذر ۱۲۹۹خورشیدی و تنها چند ماه مانده به کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در تهران. داماد میرزا محسن فرزند محمد صولت؟! است. مجلس نیز صرفاً صرف شربت و شیرینی است.

در هر چهار کارت دعوت، مراسم «عقد» بوده و هیچ اشاره خاصی به «عروسی» نبوده است؛ چرا؟ همچنین ظاهراً رسم عمومی چنین بوده که در بوشهر عهد اواخر قاجار، مدعوین صرفاً به صرف شربت و شیرینی دعوت شده و خبری از ولیمه و غذا نبوده است؛ چرا؟ همۀ این کارت‌های دعوت نیز احتمالاً طبع چاپخانه مظفری بوشهر بوده است؛ اما در این میان در آرشیو آقای فراز غلامزاده، یک کارت دعوت شاخص موجود است که با آن چهار کارت دیگر متفاوت است:

کارت پنجم

این بار در این کارت از «مجلس ولیمۀ عیش نور چشمی اخوی عزیز آفاعسکر» نام برده شده است. آن هم «به صرف نهار»! دعوت کننده و صاحب مجلس عیش نیز محمدحسین بزاز کازرونی است. این کارت دعوت عیش در «مطبوعه اداره علوی» بوشهر طبع شده است.

اما تحلیلی کوتاه از این کارتهای دعوت!

با خوانشی مؤنثانه از این اسناد تصویری یک نکتۀ تلخ و قابل تأمل آشکار می‌شود و آن فضای زن ستیزانه، مردسالار و حذف علنی و رسمی دختران در هر پنج کارت دعوت است! گویی مراسم «عقد» و «عیش» فقط متعلق به مردها و در این‌جا آقا داماد بوده و بس!

می‌دانیم که در عهد پس از مشروطه و تا همین اواخر، نام دختر و زن، نوعی «تابو» بود و حتی یکی از توهین‌های آشکار برای یک «مرد» بوشهری، نام بردن از «ناموس» او در مجامع عمومی و مثلاً بازار یا مسجد بوده است. در فرهنگ سنتی و مردسالارانه، زنان و دختران عملاً و نظراً «نیمه پنهان» جامعه تلقی‌شده و همه تلاش‌ها بر این بود تا زنان و دختران نه تنها دیده نشدند، بلکه حتی نامی نیز از آنان برده نشود. زن در ملکیت و «متعلقه» مرد تلقی می‌شد و خود، فی نفسه هیچ موضوعیت و استقلالی نداشت. تا در خانه پدر بود، جزئی از مالکیت پدر محسوب می‌شد و وقتی به «خانۀ بخت» فرستاده می‌شد، متعلقه همسرش به‌شمار می‌آمد.

در چنین فضای فرهنگی و گفتمانی، طبیعی بود که نام «عروس» در کارت‌های دعوت عقد و عیش بُرده نشود و فقط نام مبارک آقاداماد بُرده می‌شد، نوعی نادیده گرفتن عمدی و قصدی زنان و دختران در بوشهر اواخر عهد قاجار. گفتیم که رسم چاپ کارت دعوت عروسی، رسمی بود که تجار و اشراف بوشهر از مدرنیته جاری در هندوستان و یا کشورهای اروپایی اخذ کرده بودند، اما همین مدرنیسم، وقتی وارد بوشهر شد، در نخستین گام با فرهنگ مردسالارانه عجین و آدابته شده و عنصر «زن» از آن حذف شد!

به‌هرحال به قول منطقیون و فیلسوفان علم، چون استقرای ما در حال حاضر سخت ناقص است تا یافت شدن احتمالی چند کارت دعوت «عقد» و «عیش» دیگر، بیش از این نمی‌توان در این باره نوشت و تحلیل کرد. باید منظر کشف و دسترسی بیشتر و بهتر به منابع دیگری بود تا تصویر جامع و کامل‌تری از این موضوع به دست داد.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.