محدثه رضایی
محدثه رضایی

بحران مدرن دوران سالمندی

0 بازدید

در سال‌های اخیر، جامعه ایرانی شاهد پدیده‌ای تازه اما رو به گسترش است: افزایش طلاق در میان سالمندان. اگر تا یکی دو دهه پیش طلاق در سنین بالا امری دور از ذهن و نادر محسوب می‌شد، امروز «طلاق خاکستری» با سرعتی آرام اما پیوسته جای خود را در ساختار خانواده باز کرده است. یکی از مهم‌ترین عوامل این پدیده، تغییرات بنیادین در ارزش‌ها، انتظارات و سبک زندگی سالمندان امروز نسبت به نسل‌های گذشته است. سال‌ها زندگی مشترک، رویارویی با تحولات سریع جامعه، رشد فردیت، افزایش سطح سواد و دسترسی به اطلاعات و همچنین امکان ابراز نارضایتی، برخی سالمندان را به نقطه‌ای رسانده که دیگر صرفاً به‌خاطر تابوهای اجتماعی یا حفظ ظاهر، ماندن در یک رابطه‌ی فرسوده را برنمی‌تابند.

بر اساس اظهارات کارشناسان آسیب‌شناسی اجتماعی، فرسایش عاطفی و طلاق عاطفی سال‌ها پیش از جدایی رسمی آغاز می‌شود. امروزه با تضعیف قبح اجتماعی طلاق، سالمندانی که شاید سال‌ها در سکوت و تلخی ادامه داده‌اند، سرانجام تصمیم به پایان رابطه می‌گیرند. این تصمیم، هرچند رو به گسترش است، اما همچنان در فرهنگ ما با نوعی سکوت، بی‌تفاوتی و حتی قضاوت همراه است.

فارغ از نگاه‌های ارزشی، باید توجه داشت که طلاق خاکستری ریشه در دلایل متعددی دارد؛ ازجمله فشارها و مشکلات اقتصادی، تفاوت ارزش‌ها و انتظارات، تغییر شکل و نقش خانواده‌ها، فقدان حمایت عاطفی کافی از سوی فرزندان و کاهش تاب‌آوری روانی با افزایش سن. استقلال مالی و فردیت زنان سالمند نیز به شکل محسوسی افزایش‌یافته و امکان انتخاب جدایی را برای آنان فراهم‌تر کرده است.

در این میان، اکثر زوج‌های سالمندی که به طلاق روی می‌آورند، نه امیدی به شروعی دوباره دارند و نه حتی سروصدای زیادی به راه می‌اندازند. این تصمیم اغلب پایان منطقی فرایند فرسودگی عاطفی است؛ اما بسیاری از آنان پس از جدایی با بحران‌هایی نظیر افسردگی، انزوا و کاهش حمایت اجتماعی مواجه می‌شوند. متأسفانه فرهنگ مراجعه به روان‌شناس و مشاور در این گروه سنی بسیار ضعیف است و پنداشت‌های نادرست درباره ناکارآمدی مشاوره در سنین بالا، مانع پذیرش کمک تخصصی می‌شود.

یکی دیگر از چالش‌های جدی، تأثیرپذیری سالمندان از رسانه‌های خارجی و ضعف الگوهای بومی ارتقای تاب‌آوری روانی است. امروزه با گسترش ارتباطات و انتشار الگوهای متنوع زندگی، ذهن نسل سالمند نیز با انتخاب‌های تازه‌ای روبه‌روست که لزوماً با ساختارها و حمایت‌های سنتی هم‌خوانی ندارد.

در نهایت باید گفت که طلاق خاکستری پدیده‌ای چندوجهی است که نیازمند نگاه جامع‌تر در سطوح فرهنگی، اجتماعی، روان‌شناختی و اقتصادی است. تقویت زیرساخت‌های حمایتی، آموزش مهارت‌های زندگی حتی در دوران سالمندی، آگاهی‌بخشی درباره فواید گفت‌وگو و مشاوره و بازتعریف نقش خانواده در زیست سالمندان می‌تواند این گره خاموش را تا حدی باز کند. آینده سالمندان ما، بیش از هر چیز به عمق نگاه ما به نیازهای روانی و اجتماعی‌شان بستگی دارد.

اشتراک‌گذاری: