نگاهی به پیامدهای حذف چهار صفر از پول ملی ایران
پول، فراتر از یک ابزار مبادله، آینهای از تاریخ، اعتماد و روح جمعی ملتهاست. هر اسکناس، سندی از تلاش، امید و رنج جامعه است؛ و هرگاه ارزش آن کاهش یابد، نهتنها حسابوکتابها، بلکه باور و اعتماد اجتماعی هم آسیب میبیند.
امروز، در روزگار تورم مزمن و نقدینگی افسارگسیخته، مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت چهار صفر از پول ملی ایران حذف شود؛ اقدامی که در ظاهر، بهمنظور سادهسازی محاسبات و زیبایی ظاهری اسکناسهاست، اما در باطن، میتواند بر زخمهای دیرینه اقتصاد ایران نمک بپاشد. اقتصاد ایران در سالهای اخیر گرفتار چرخهای معیوب و فشرده است: کسری بودجه مداوم، رشد بیوقفه پایه پولی، وابستگی شدید دولت به درآمدهای غیرمولد و کاهش قدرت خرید واقعی مردم. حجم نقدینگی از مرز شانزده هزار هزار میلیارد تومان فراتر رفته و بخش عمدهای از آن، خلق پول بدون پشتوانه است؛ سپردههایی که بانکها با یک امضا و بدون پشتوانه واقعی ایجاد میکنند و به جریان اقتصادی تزریق مینمایند.
در این میان، یکی از منابع مهم خلق نقدینگی توسط بانکها، پرداخت سود به سپردههای بانکی است. وقتی بانکها نرخهای بالای سود سپرده را تعیین میکنند، در واقع مجبورند این سود را از منابع موجود تولید نکنند، بلکه با افزایش ترازنامه و خلق پول، پرداخت میکنند. این فرآیند که بهصورت علمی تحت عنوان خلق پول از طریق بدهی و تعهدات سودآور سپردهها شناخته میشود، باعث افزایش پایه پولی و تشدید نقدینگی میگردد. بهعبارتدیگر، هر یک درصد افزایش نرخ سود سپردهها، با توجه به حجم کل سپردهها، میتواند معادل هزاران میلیارد تومان نقدینگی جدید بدون پشتوانه به اقتصاد تزریق کند؛ و این خود شتابدهنده تورم و بیثباتی قیمتهاست.
در همین شرایط، بخش خصوصی و تولید ملی زیر فشار هزینههای سنگین، بیثباتی قیمتها و فقدان امنیت سرمایهگذاری، رمق خود را از دست دادهاند. کارخانهها و واحدهای تولیدی که زمانی ضربان قلب اقتصاد کشور بودند، امروز یا خاموشاند یا با توان محدود فعالیت میکنند. کارآفرینان، ناامید از دسترسی به سرمایه و حمایت بانکی، روز به روز انگیزه خود را از دست میدهند و جوانان تحصیلکرده، چشم امیدی به آینده تولید و کارآفرینی ندارند.
حذف چهار صفر از پول ملی، در این شرایط، مانند تغییر رنگ ظاهری خون در رگی بیمار است؛ ظاهر را ممکن است مرتب کند، اما ریشه بیماری را درمان نمیسازد. تجربه جهانی نیز این نکته را روشن میکند: ترکیه و رومانی تنها پس از مهار تورم و اصلاح ساختارهای مالی، اقدام به حذف صفر کردند و موفق شدند اعتماد عمومی را بازگردانند. در مقابل، زیمبابوه و ونزوئلا بدون چنین اصلاحاتی، به حذف صفر روی آوردند و نتیجه آن، سقوط کامل ارزش پول و افزایش بیاعتمادی بود.
در ایران، حذف صفر در حالی انجام میشود که تورم مهار نشده، خلق پول بدون پشتوانه ادامه دارد و اعتماد عمومی در پایینترین سطح خود قرار دارد. مردم روزانه شاهد کاهش قدرت خرید خود و افزایش فاصله میان درآمد و هزینه هستند. تغییر ظاهری اسکناس، نه جایگزین قدرت خرید است و نه نشانه اصلاح واقعی اقتصاد.
از منظر روانی و اجتماعی، این تصمیم میتواند اثر معکوس داشته باشد. مردم ممکن است تصور کنند که دولت قصد دارد ضعف واقعی اقتصاد را در پوشش ظاهری پول جدید پنهان کند. نتیجه طبیعی این برداشت، گرایش به خرید داراییهای غیرمولد مانند طلا، ارز و ملک است که خود محرکی برای تشدید تورم و نوسانات اقتصادی میشود.
پول، ارزش خود را نه از عدد و رقم بلکه از کار، تولید و اعتماد مردم میگیرد. اگر این ستونها فرو بریزند، هیچ اصلاح ظاهری و حذف صفر نمیتواند شکوه واقعی اقتصادی را بازگرداند.
برای اصلاح پایدار، باید ابتدا پایههای اقتصاد را ترمیم کرد: انضباط مالی دولت و توقف کسری بودجه با چاپ پول، مهار رشد نقدینگی و کنترل پایه پولی، بازگرداندن بانکها به وظیفه اصلی خود یعنی تأمین مالی تولید و حمایت همهجانبه از بخش خصوصی و تولید داخلی. استقلال واقعی بانک مرکزی و شفافیت تصمیمات پولی نیز پیششرط بازسازی اعتماد عمومی است.
این پیشنهادها تنها راهکار فنی نیستند، بلکه ضرورتی ملیاند. حذف صفر، اگر پس از اجرای این اصلاحات انجام شود، میتواند نشانهای از بازگشت ثبات و اعتماد باشد؛ اما در غیاب آن، صرفاً پوششی بر زخمهای تورم و رکود خواهد بود.
ایران امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازسازی ستونهای واقعی ارزش است: صداقت در تصمیمگیری، شفافیت اقتصادی و حمایت از تولید ملی. حذف صفر ممکن است دفترهای حسابداری را مرتب کند، اما تنها انضباط، تولید و اعتماد است که میتواند سفره مردم را سامان دهد و اعتماد از دست رفته را بازگرداند.