چگونه خارگ در آبان برخاست؟
بامداد جنوب: تحریمهای گسترده آمریکا در چهار دهه گذشته، صنعت پتروشیمی ایران را به یکی از پرتنشترین جبهههای اقتصادی تبدیل کرده است؛ جبههای که هر موج فشار، زنجیره تولید، فروش، حملونقل و بازگشت ارز را دچار اختلال میکند. اگرچه این صنعت بهواسطه تنوع محصول و سهم بالای بازار منطقهای توانسته بخش مهمی از بار اقتصاد ملی را به دوش بکشد، اما شرایط تحریمی محیط کسبوکار را چنان پیچیده کرده که حتی واحدهایی که بهطور مستقیم تحت تحریم نیستند نیز از تبعات آن در امان نمانند.
در این ساختار، پنج محور اصلی بیشترین فشار را ایجاد میکنند: محدودیت فروش و صادرات، اختلال در روابط بانکی، کمبود بیمه و کشتیرانی معتبر، کندی دسترسی به فناوری و دشواری تأمین تجهیزات و کاتالیستها. این عوامل هزینهها را افزایش داده، ریسک عملیاتی را سنگینتر کرده و قابلیت برنامهریزی توسعهای را کاهش دادهاند.
اما زیرمجموعهای از این صنعت فشار بیشتری را تحمل میکند: واحدهای متانولی. بازار متانول نهتنها بهشدت رقابتی است، بلکه وابسته به خوراک گاز پایدار، کشتیهای خاص و مشتریانی با قدرت چانهزنی بالا است. بنابراین هر اختلال در خوراک، حملونقل یا قیمت انرژی، مستقیم به سودآوری این واحدها ضربه میزند.
در این میان، پتروشیمی خارگ نمونه روشن همین وضعیت است. خارگ بهطور مستقیم تحریم نیست و محدودیتی برای معامله یا صادرات همچون برخی شرکتها ندارد؛ اما در دل صنعتی فعالیت میکند که تمام محیط اقتصادیاش تحت فشار تحریم طراحی شده است. این یعنی مسیرهای بانکی بستهترند، هزینه حملونقل بالاتر است، تجهیزات دیرتر میرسند و بازارهای فروش گاه ناچارند با تخفیف یا مسیرهای پیچیده مدیریت شوند. همه اینها حاشیه سود را کاهش میدهد حتی اگر خود شرکت در فهرست تحریم قرار نداشته باشد.
فشارهای سال اخیر برای خارگ دوچندان شد؛ نه بهخاطر تحریم مستقیم، بلکه بهدلیل افزایش قابلتوجه قیمت خوراک گاز و قطعشدن خط لوله ابوذر؛ وضعیتی که طبیعتاً هزینه تولید را بالا برده و سود عملیاتی را بهسرعت کاهش میدهد. وقتی این افزایش قیمت با کمبود خوراک ناشی از قطعی خط ابوذر همراه شد، خارگ در مسیر سودآوری با مانع جدی روبهرو شد.
در چنین وضعیتی خارگ نه با تحریم مستقیم، بلکه با اثر دومینویی تحریمها مواجه است؛ یعنی شرایطی که هزینه تولید بالا میرود، خوراک محدود میشود، برنامههای عملیاتی دچار اختلال میگردد و حاشیه سود کوچکتر میشود. این فشارها اگرچه ماهیت تحریمی ندارند، اما «برآمده از محیط تحریمی» هستند؛ محیطی که هزینه هر تصمیم و هر تن تولید را افزایش داده است. در نتیجه، افت سوددهی خارگ در سال جاری بیش از آنکه محصول تحریم باشد، نتیجه سه عامل همزمان است: افزایش قیمت خوراک، قطعی خط لوله ابوذر و کاهش خوراک پایدار. افزون بر این، فشارهای محیطی ناشی از تحریم که هزینه فروش و حملونقل را سنگین کرده است.
وقتی این افزایش قیمت با کمبود خوراک ناشی از قطعی خط ابوذر در یکی دو سال اخیر همراه شد، خارگ در مسیر سودآوری با مانع جدی روبهرو شد؛ مانعی که در گزارشهای رسمی نیز بازتاب یافت. بهگزارش انرژیپرس، دیماه سال گذشته مدیرعامل فلات قاره اعلام کرد: توقف تولید در خط لوله ابوذر برای ایران عدمالنفعی ندارد، اما آمارها روایت دیگری دارند؛ کاهش تولید نفت از سکوی ابوذر بیش از یک میلیارد دلار خسارت به کشور تحمیل کرده است. در این میان، زیان ۶۰ میلیون دلاری پتروشیمی خارگ بهدلیل افت خوراک نیز بر مجموع این خسارتها اضافه میشود. خط لولهای که باید روزانه تا ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام را به خارگ منتقل کند، امروز تنها با نیمی از ظرفیت و آن هم زیر سایه خطر نشت و خوردگی داخلی فعالیت میکند.
در این میان، برخی رسانههای غیرتخصصی با تحلیلهای سطحی، افت این پتروشیمی را در شاخصهای تولید، فروش و درآمد در برخی از ماهها محدود به مدیریت کمیل پورضیایی، مدیر جوان این مجموعه نسبت میدادند؛ حال آنکه ریشه این افت در عوامل دیگری نهفته بود. زیرا اگر مسئله از ضعف مدیریتی سرچشمه میگرفت، این واحد هرگز نمیتوانست در آبان امسال به رشد چشمگیر ۱۷درصدی تولید دست پیدا کند؛ رشدی که خود گواه روشنی است بر اینکه چالشهای خارگ عمدتاً از جنس محدود شدن خوراک و شرایط محیطی بوده، نه ناکارآمدی مدیریتی.
اما نکته مهمتر آن است که همین بهبود عملکرد نیز بدون مدیریت صحیح، برنامهریزی عملیاتی و پایش مداوم ظرفیتها امکانپذیر نبود. عبور از محدودیتهای خوراک، تثبیت خطوط و بازآرایی برنامه تعمیرات تنها در سایه تصمیمگیریهای دقیق مدیریتی، مسیر را برای جهش تولید آبانماه هموار کرد و نشان داد که مدیریت اثرگذار چگونه میتواند حتی در دل تنگناهای فنی و محیطی نیز بازدهی واحد را بالا نگه دارد.
بر پایه گزارش «فراز انرژی»، عملکرد آبان ۱۴۰۴ شخارک مؤید همین واقعیت است. این شرکت در آبانماه موفق به تولید ۹۱ هزار تن محصول شد؛ رقمی که ۲۷ درصد بالاتر از مدت مشابه سال گذشته است. حجم فروش نیز به ۶۰ هزار تن رسید و درآمد ماهانه حدود ۱.۱ هزار میلیارد تومان ثبت شد.
در افق بلندمدتتر، پتروشیمی خارگ در سال مالی جاری تاکنون ۶۳۰ هزار تن تولید و ۵۸۱ هزار تن فروش را محقق کرده و مبلغ فروش با ثبت ۱۲.۴ هزار میلیارد تومان، رشدی نزدیک به ۱۷ درصد نسبت به دوره مشابه سال قبل داشته است. این ارقام در حالی بهدست آمده که بودجه مصوب سالانه، هدف ۱.۰۵ میلیون تن تولید و ۱.۰۵ میلیون تن فروش و ۲۵ هزار میلیارد تومان درآمد را ترسیم کرده است؛ اهدافی که تحقق آنها نیازمند استمرار همین الگوی مدیریت مبتنی بر داده، واکنش سریع عملیاتی و بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی و فنی واحد است.
جمعبندی تحولات اخیر نشان میدهد که افت سوددهی پتروشیمی خارگ نه محصول ضعف مدیریتی، که پیامد مجموعهای از فشارهای ساختاری در محیط تحریمی و شوکهای عملیاتی بوده است؛ فشارهایی که از افزایش قیمت خوراک و قطعی خط لوله ابوذر تا رشد هزینه حملونقل و محدودیتهای بانکی، شاکله اقتصادی واحد را تحت تأثیر قرار دادهاند. بااینحال، عبور خارگ از این دوره پرنوسان و ثبت رشد ۱۷ درصدی تولید در آبانماه، نشان میدهد که کارآمدی مدیریتی در این واحد نهتنها توانسته اثر بخشی از این فشارها را مهار کند، بلکه مسیر بازیابی ظرفیت تولید را نیز هموار ساخته است.
عملکرد ماهانه و دادههای تجمیعی سال جاری ثابت میکند که وقتی مدیریت مبتنی بر داده، کنترل ریسک و برنامهریزی عملیاتی در کنار هم قرار گیرند، حتی در محیطی آکنده از محدودیت نیز میتوان تولید را تثبیت کرد و مسیر تحقق اهداف بودجهای را ادامه داد. به بیان دیگر، تجربه خارگ روشن میکند که در صنعت پتروشیمی امروز ایران، هم محدودیتها واقعیاند و هم امکان عبور از آنها و تفاوت میان این دو، بیش از هر چیز، در کیفیت مدیریت رقم میخورد.
نظر خود را بنویسید
نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.