حجت عبداللهی‌پور
حجت عبداللهی‌پور

ردیابی مسیرهای خاکستری صادرات متانول ایران

1 بازدید

ایران در یک دهه گذشته به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان متانول در جهان تبدیل شده است. ظرفیت اسمی تولید متانول کشور از مرز ۲۰ میلیون تن در سال گذشته و پروژه‌های متعددی در عسلویه، خارگ و مکران در حال تکمیل هستند که ایران را در جایگاهی بی‌بدیل قرار می‌دهد. با این حال، این پرسش بنیادین مطرح می‌شود که این حجم عظیم تولید چگونه و از چه مسیری به بازار جهانی می‌رسد؟

تحریم‌های گسترده آمریکا علیه صنعت پتروشیمی، عملاً صادرات متانول ایران را از کانال‌های شفاف تجاری خارج کرده و آن را به «جغرافیای پنهان» کشانده است؛ جغرافیایی که در آن مرزها محو می‌شوند، پرچم‌ها تغییر می‌کنند و مسیرهای خاکستری جایگزین خطوط رسمی تجارت می‌گردند.

اگر به آمارهای رسمی گمرک ایران نگاه کنیم، صادرات متانول در سال‌های اخیر همواره کمتر از آن چیزی بوده که ظرفیت واقعی کشور نشان می‌دهد. در مقابل، آمارهای واردات کشورهایی مانند چین یا هند تفاوت معناداری با آمارهای داخلی دارد. این اختلاف نه به خاطر خطای آماری، بلکه ناشی از واقعیتی است که به آن «تجارت خاکستری» می‌گویند؛ تجارتی که در آن بارگیری‌ها و تخلیه‌ها از مسیری غیرمستقیم انجام می‌شود و در دفاتر رسمی کشور مبدأ یا مقصد ثبت نمی‌گردد.

بررسی میدانی و گزارش‌های تخصصی نشان می‌دهد متانول ایران سه دسته مسیر صادراتی اصلی دارد:

مسیر خلیج فارس – دوبی: بخش قابل توجهی از محموله‌های متانول ایران ابتدا به دوبی یا فجیره منتقل می‌شوند. در آنجا با تغییر اسناد، تغییر پرچم یا حتی مخلوط شدن با محموله‌های دیگر، دوباره صادر می‌شوند. به این ترتیب، منشأ ایرانی آن‌ها پنهان می‌گردد.

مسیر آسیای شرقی – مالزی و سنگاپور: مقصد اصلی متانول ایران همچنان چین است. اما بخش زیادی از محموله‌ها به جای حرکت مستقیم، ابتدا به مالزی یا سنگاپور می‌روند. در این کشورها نیز فرآیند مشابهی برای «بازتعریف مبدأ» صورت می‌گیرد.

مسیر آفریقا – دورزدن با کمترین حساسیت: در سال‌های اخیر کشورهایی مثل کنیا، آفریقای جنوبی و تانزانیا به عنوان «ایستگاه‌های گذر» متانول ایران مطرح شده‌اند. این مسیرها به دلیل نظارت کمتر، فضای بیشتری برای جابه‌جایی محموله‌ها بدون ردیابی مستقیم فراهم می‌کنند.

در جغرافیای خاکستری متانول، شرکت‌های واسطه‌ای نقش کلیدی ایفا می‌کنند. شرکت‌هایی که عمدتاً در مناطق آزاد ثبت شده‌اند و تنها کارکردشان خرید و فروش روی کاغذ است. این شرکت‌ها به‌سرعت تأسیس و به همان سرعت منحل می‌شوند تا امکان رهگیری کمتر شود.

در کنار این، «پرچم‌های موقت» نیز ابزار دیگری برای پنهان‌کاری‌اند. کشتی‌هایی که در مسیر خلیج فارس تا اقیانوس هند چندین بار پرچم خود را تغییر می‌دهند یا حتی با سیستم‌های موقعیت‌یاب خاموش حرکت می‌کنند. این تاکتیک‌ها نه مختص ایران، بلکه در همه تجارت‌های تحریمی دیده می‌شود، اما در حوزه متانول ایران ابعاد ویژه‌ای پیدا کرده است.

تحریم‌ها همان‌قدر که محدودیت ایجاد می‌کنند، مسیرهای تازه نیز باز می‌کنند. در مورد متانول، محدودیت دسترسی به بانک‌ها و بیمه‌های بین‌المللی سبب شد فروشندگان ایرانی به شبکه‌ای از واسطه‌ها، صرافی‌ها و شرکت‌های کاغذی تکیه کنند. نتیجه این روند، تجارتی است که از شفافیت به دور است و آمار واقعی آن تنها در حد تخمین باقی می‌ماند.

به بیان دیگر، اگرچه تحریم‌ها نتوانست صادرات متانول ایران را متوقف کند، اما باعث شد این صادرات به شکلی غیررسمی و خاکستری انجام شود؛ تجارتی که نه به‌طور کامل غیرقانونی است و نه شفاف و رسمی.

این جغرافیای پنهان هزینه‌های اقتصادی قابل توجهی دارد؛ اول اینکه بخشی از سود واقعی نصیب دلال‌ها و واسطه‌ها می‌شود، نه تولیدکنندگان داخلی. دوم، به دلیل ریسک بالاتر، محموله‌ها با تخفیف بیشتری فروخته می‌شوند؛ تخفیفی که در نهایت به معنای از دست رفتن درآمد ملی است. سوم، این مسیرها عملاً مانع توسعه زنجیره ارزش می‌شوند. در حالی که ایران می‌تواند متانول را به محصولاتی نظیر پروپیلن، الفین‌ها یا متانول سوختی تبدیل کند، فروش خام و خاکستری انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در پایین‌دست باقی نمی‌گذارد.

نباید فراموش کرد که متانول کالایی پرریسک است و جابه‌جایی‌های پنهانی آن می‌تواند تبعات زیست‌محیطی داشته باشد. خاموش شدن سیستم‌های موقعیت‌یاب یا بارگیری در اسکله‌های غیررسمی، ریسک سوانح دریایی را بالا می‌برد. از سوی دیگر، تمرکز واحدهای متانولی در جنوب کشور بدون پیوند مؤثر با اقتصاد محلی باعث شده سهم جوامع بومی از این صنعت عظیم ناچیز باشد. وقتی صادرات به شکل خاکستری انجام شود، امکان نظارت، مالیات‌گیری و توسعه پایدار محلی نیز کاهش می‌یابد.

جهان در حال حرکت به سمت اقتصاد کربن‌پایین است و متانول سبز (Green Methanol) به عنوان سوخت آینده کشتی‌ها مطرح شده است. غول‌های کشتیرانی جهان از همین امروز سفارش کشتی‌های متانول‌سوز داده‌اند. اگر ایران بتواند وارد این عرصه شود، شاید بتواند بخشی از جغرافیای خاکستری کنونی را به «جغرافیای شفاف آینده» تبدیل کند. با این حال، مسیر توسعه متانول سبز نیازمند سرمایه‌گذاری سنگین در انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های نوین است؛ امری که بدون برنامه‌ریزی و اراده ملی دشوار خواهد بود.

از یک‌سو بررسی‌ها نشان می‌دهد تحریم‌ها نتوانسته‌اند جریان صادرات را متوقف کنند و صنعت پتروشیمی ایران همچنان نفس می‌کشد؛ اما از سوی دیگر حکایت از هزینه‌های پنهان دارد: تخفیف‌های اجباری، نقش‌آفرینی دلال‌ها، خطرات زیست‌محیطی و از دست رفتن شفافیت اقتصادی. پرسش اساسی برای افکار عمومی و تصمیم‌گیران این است که آیا ایران می‌خواهد همچنان بازیگر اصلی «بازار خاکستری» متانول باقی بماند، یا راهی برای تبدیل این مزیت به یک موقعیت شفاف و پایدار خواهد یافت؟

اشتراک‌گذاری: