انرژی 9 بازدید
گلایه کارگران پارس جنوبی از سختی کار و برخی از تبعیض‌ها؛

ما هم انسانیم، نه فقط نیروی کار در میان لوله‌ها و شعله‌ها!

بامداد جنوب – الهام بهروزی

نوشتن از رنج کارگرانی که در تابستان و زمستان در شرایطی پرریسک در یک منطقه صنعتی استراتژیک کار می‌کنند؛ کاری آسان نیست؛ چراکه باید با آن‌ها هم‌مسیر و هم‌گام شد تا بتوان تصویری گویا از این رنج خاموش ارائه کرد. کارگرانی که در تابستان‌ها در دمای بالای ۵۰ درجه و در زمستان‌ها در سرمای گزنده تن به کارهای مشقت‌باری می‌دهند تا چرخ اقتصاد کشور پرقدرت بچرخد.

بی‌تردید این افراد، حلقه‌ای کلیدی و ارزش‌آفرین در مسیر توسعه صنعتی این سرزمین به شمار می‌روند؛ کارگرانی که با کمترین چشم‌داشت، بیشترین بار را بر دوش می‌کشند. تلاش‌شان نه فقط برای نان حلالی است که بر سفره خود و خانواده‌شان می‌گذارند، بلکه برای پیشرفت و دوام اقتصادی ایران است.

روز و شب، در میان گرما و خطر، کارهایی را بر عهده می‌گیرند که هر لحظه‌اش آزمونی از شجاعت و تعهد است؛ از بالا رفتن بر فراز مشعل‌های سوزان گرفته تا ورود به چاه‌های عمیق و مخزن‌هایی که تاریکی و مواد شیمیایی نفس‌گیری‌شان را غلیظ‌تر کرده است. این ایثارگران خاموش، با دست‌های آغشته به زحمت و تعهد به کار ستون‌های بی‌نامِ صنعت و آبادانی‌اند؛ همان باشوهای غریبه‌ای که هر بار صدای اعتراض‌شان نشنیده باقی می‌ماند، آن‌ها در ازای ایثاری که می‌کنند، چیز زیادی نمی‌خواهند، فقط حق و حقوق واقعی و نگاهی عادلانه را می‌جویند.

گاه تبعیض‌ها باعث می‌شود که بسیاری از این کارگران سختکوش با همه تخصصی که دارند، عطای کار صنعت را به لقایش ببخشند، بی‌شک از دست دادن کارگران نخبه و کاربلد برای صنعت هم تبعاتی به همراه داشته و دارد ولی با وجود این، همچنان تبعیض‌ها در کنار سختی و دشواری کار، مهم‌ترین عامل برای اعتراض و ترک کار کارگران در مناطق صنعتی مثل عسلویه به‌شمار می‌رود.

یکی از این کارگرها که در فاز ۱۴ پارس جنوبی کار می‌کند، در این باره به بامداد جنوب گفت: هیچ کس از سختی کار ما خبر ندارد، همه فکر می‌کنند که ما در این منطقه کار می‌کنیم، پول پارو می‌کنیم، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست، کمترین مزایا و حقوق برای ما کارگران است، در حالی که سخت‌ترین و مرگ‎‌بارترین کار را ما انجام می‌دهیم. در تابستان در تهدید جدی گرمازدگی قرار داریم، بارها شده گرما زده شدیم و به وضوح مرگ را مقابل چشمان خودمان دیده‌ایم. همین مسئله باعث شده که بسیاری نتوانند تحمل کنند و کار را ترک کنند؛ چراکه کار در اینجا به قیمت جان است.

وی که بیش از ۱۰ سال است در فازهای مختلف این منطقه تجربه کارگری دارد، ادامه داد: در کنار سختی کار، آلودگی هوا دیگر عامل مهمی است که جان کارگران را نشان می‌گیرد. حالا در چنین شرایطی ما ناچاریم که با تبعیض‌های مزدی، پایین بودن مزایا و حقوق هم دست و پنجه نرم کنیم. برقراری عدالت و اصلاح حقوق حداقلی و حذف سقف‌های ظالمانه حقوق پرسنل عملیاتی، بازگرداندن مالیات‌های مازاد، استقلال صندوق بازنشستگی نفت و حذف تفکیک ناعادلانه مشاغل عملیاتی خواسته زیادی نیست که ما هم‌اینک توقع داریم.

این کارگر تاکید کرد: ما در هر بار اورهال شرکت واقعا جانمان را در کف دستمان می‌گذاریم، بنابراین عدالت و اصلاح حقوق‌مان خواسته زیادی نیست که از مسئولان و مدیران صنعتی داریم. من چند سال پیش یکی از همکارانم را جلوی چشمان خودم به خاطر گرمازدگی از دست دادم، این اتفاق باعث شد تا مدت‌ها افسرده شوم برای اینکه چرا نتوانستم برای زنده ماندنش کاری کنم.

سخنان او بازتاب واقعیتی تلخ اما روشن است؛ واقعیتِ کارگرانی که با وجود سختی، خطر و فشار معیشتی، همچنان ستون‌های پایداری صنعت کشور را حفظ کرده‌اند و مطالبه‌شان چیزی جز اجرای عدالت و رعایت حداقل حقوق انسانی نیست.

کارگر دیگری هم که در یکی از پروژه‌های صنعتی کار می‌کند و حدود ۳ سال سابقه کار دارد، به بامداد جنوب گفت: اینجا، در میان دود و گرما، نفس‌کشیدن خودش کار سختی است. ما کارگرها صبح تا شب در هوایی کار می‌کنیم که پر از ذرات و بخار مواد شیمیایی است؛ گاهی آفتاب پوست‌مان را می‌سوزاند، گاهی باد سرد زمستان از لابه‌لای لباس‌های کار رد می‌شود. اما چاره‌ای جز ماندن نیست؛ این کار، نان ماست و امنیت خانواده‌هامان. فقط کاش همان‌قدر که از ما انتظار کار و تعهد داشترند، به فکر سلامتی‌مان هم بودند؛ ما هم انسانیم، نه فقط نیروی کار در میان لوله‌ها و شعله‌ها.

وی ادامه داد: اینجا ماندن برای چند سال، بهای سنگینی دارد. بعد از چهار، پنج سال کار مداوم در این شرایط، خیلی‌ها ناچار می‌شوند از عسلویه بروند؛ بدنشان دیگر تاب این فشار و آلودگی را ندارد. بعضی‌ها گرفتار بیماری‌هایی می‌شوند که نه فقط کار، که تمام زندگی و آینده‌شان را از آنها می‌گیرد. اینجا خستگی فقط فیزیکی نیست، آرام‌آرام در جان آدم می‌نشیند و او را از پا درمی‌آورد.

این کارگر با نقد شرایط و ساعات کاری تاکید کرد: کارگرهای شرکتی وضعی به‌مراتب دشوارتر از ما که قرادادی هستیم دارند. بیشترشان هر روز تا دوازده ساعت و گاهی خیلی فراتر از آن، مشغول کارند. سهم‌شان از استراحت در ماه سه چهار روز بیشتر نیست، آن هم اگر شرایط اجازه بدهد. برخلاف نیروهای رسمی که شیفت‌های منظم دارند، برای این کارگرها نه ساعت مشخصی معنا دارد و نه مرخصی و تعطیلی تعریف‌شده‌ای. بیشتر آن‌ها در فضای باز و زیر آفتاب یا باد و باران کار می‌کنند؛ بی‌هیچ پناهی، در برابر خطرهایی که آرام و بی‌صدا سلامتی‌شان را می‌بلعد.

وی یادآور شد: تنها خواسته‌ام از مسئولان نفتی، دیدن و درک واقعیت زندگی کارگران است؛ اینکه میان نیروهای شرکتی و رسمی شکاف و تبعیضی نباشد. انتظار زیادی ندارنم. فقط می‌خواهم ساعات کار و مرخصی‌ها عادلانه شود، بیمه و مزایا واقعی باشد و سلامت کارگر در اولویت تصمیم‌ها قرار گیرد، نه در حاشیه گزارش‌ها و بخش‌نامه‌ها.

آنچه از دل سخنان این کارگران درک می‌شود، فراتر از چند مطالبه صنفی است؛ تصویری از برخی بی‌عدالتی‌ها و سهل‌انگاری‌ها در مهم‎‌ترین منطقه صنعتی کشور است. این روایت‌ها و گلایه‌ها بیانگر این است که چرخ صنعت بدون وجود نیروی کار متعهد و تاب‌آور نمی‌چرخد و پایداری آن در گروی حفظ کرامت، سلامت و امنیت شغلی کارگران است. تردیدی نیست که توسعه پایدار زمانی معنا می‌یابد که عدالت در محیط کار برقرار شود و نگاه انسانی، نه صرفاً اقتصادی بر تصمیم‌های مدیریتی و اجرایی حاکم شود.

اشتراک‌گذاری:

نظرات

نظر خود را بنویسید

نام و ایمیل اختیاری هستند. فقط نظر شما ضروری است.