چگونه میتوان راه تازهای گشود؟
۱۴۰۴-۰۶-۳۰
در پیام اخیر رئیسجمهور به ایرانیان خارج از کشور، یک نشانه روشن از تلاشی تازه برای ترمیم چهره رسمی حکومت در داخل و خارج از کشور دیده میشود. این پیام، در ظاهر پاسخی دیپلماتیک به بحران دوازدهروزهای است که در پی حمله رژیم صهیونیستی به ایران رخ داد، اما در باطن آن، میتوان نشانههایی از یک راهبرد متفاوت در سیاستورزی حاکمیت مشاهده کرد؛ راهبردی که اگر به رفتار و برنامه اجرایی تبدیل شود، شاید بتواند گرهای از انباشت بحرانهای اعتماد عمومی، ناامیدی اجتماعی و گسست نخبگان را باز کند.
در سالهایی که ادبیات رسمی کشور، بیش از آنکه نشانی از درک شرایط پیچیده جهان داشته باشد، درگیر تکرار کلیشههایی ثابت و واژگانی یکطرفه بوده، شنیدن چنین جملاتی از زبان رئیسجمهور که «ما طرفدار دیپلماسی و تعامل سازنده و مخالف جنگیم» یا «برای دور کردن سایه جنگ از کشور از همه سرمایههای سیاسی و دیپلماسی بهره خواهیم گرفت»، گامی ولو کوچک در مسیر تغییر لحن حاکمیتی است. تغییر لحن، اگرچه بهتنهایی کافی نیست، اما شرط لازم برای هر نوع بازسازی اعتماد و اصلاح سیاست است. دولتها با آنچه میگویند قضاوت نمیشوند، اما گفتارشان میتواند مسیر عملشان را هموار یا مسدود کند.
تلاش پزشکیان برای تبیین سیاستی عقلانی و مبتنی بر تعامل، چیزی فراتر از یک ژست دیپلماتیک است. او سعی دارد یک واقعیت را که در جامعه ایرانی طی سالهای گذشته به یک مطالبه جدی تبدیل شده، به زبان سیاست رسمی ترجمه کند: اینکه مردم ایران، خسته از تنش، جنگ، انزوا و فشار، به دنبال گشایش، گفتوگو و زندگی شرافتمندانهاند. جامعه ایران، جامعهای جوان، شهری، تحصیلکرده و بهشدت حساس به وضعیت معیشت، منزلت و آینده خود است. در چنین بستری، تأکید بر صلح، تعامل و نگاه به ظرفیتهای ملی و بینالمللی، نه یک گزینه سیاسی بلکه یک الزام اجتماعی است.
از این منظر، دفاع از رویکرد پزشکیان در این پیام، دفاع از خودِ جامعه ایران است؛ جامعهای که سالهاست میان شعارهای تند و پیامدهای تلخ آن سرگردان مانده و بهجای بهرهبرداری از فرصتهای بینالمللی، هزینه تقابلها را از جیب مردم پرداخته است؛ بنابراین، اگر رئیسجمهور تازهنفس ما در نخستین مواضع رسمی خود پس از یک بحران امنیتی، راه گفتوگو، منطق و سیاستورزی را برمیگزیند، وظیفه همه نخبگان، رسانهها و تحلیلگران است که از این موضع دفاع کنند؛ اما این دفاع، بدون مطالبهگری، به بازتولید همان بیعملی سابق خواهد انجامید.
پیامی که صادر شده، دارای چند مؤلفه کلیدی است. نخست، تأکید بر همدلی ملی و مشارکت عمومی در مقابله با تهدید خارجی. این مفهوم، صرفنظر از ارزیابی صحت یا شدت آن، حامل این پیام است که رئیسجمهور به وفاق اجتماعی اهمیت میدهد. دوم، اشاره مکرر به ظرفیتهای دیپلماتیک و پنجرههای گفتوگوست که در چند سال اخیر، یا بسته بودند یا بیثمر؛ و سوم، تلاش برای خطاب قراردادن ایرانیان خارج از کشور بهعنوان بخشی از پیکره ملی، نه گروهی مشکوک و منزوی. هر سه این مؤلفهها، اگر جدی گرفته شوند، نشانهای از یک سیاست جدید هستند.
اما این سیاست، برای اینکه واقعی تلقی شود، باید از مرز گفتار عبور کند. جامعه ایران دیگر نه درگیر شور و شعار است، نه فریب جملات زیبا را میخورد. مردمی که درگیر تورم، رکود، بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، فرسایش اعتماد عمومی و نابرابریهای نهادینهاند، فقط با موضعگیریهای اصولی راضی نمیشوند. آنچه آنها را قانع میکند، تغییر در کیفیت زندگی، کاهش فشار روانی، بازگشت امید و بهبود ملموس در مناسبات حکمرانی است.
یکی از محورهای اصلی پیام، تلاش برای ترسیم تصویری از ایران صلحطلب در عین حفظ اقتدار ملی است. این دوگانه، اگر درست فهم و اجرا شود، میتواند زیربنای سیاست خارجی متعادل ایران باشد. سیاستی که نه به انفعال بینجامد، نه به ماجراجویی. پزشکیان در این پیام، از صلابت رهبری انقلاب سخن میگوید و در عین حال از گشودن افقهای دیپلماسی. این ترکیب، برای سالها در فضای سیاسی ایران یا به بنبست تئوریک خورده بود یا قربانی رفتارهای متناقض میشد. اگر حالا رئیسجمهور بتواند در مسیر سازگاری بین منافع ملی و تعامل بینالمللی گام بردارد، بیشک راه دشواری پیش رو دارد، اما دستکم سخن را درست آغاز کرده است.
با این حال، آنچه بیش از همه در چنین بیانیههایی اهمیت دارد، نحوه ادامه دادن آن است. آیا ساختار تصمیمسازی کشور آمادگی پذیرش این نگاه عقلانی را دارد؟ آیا نظام برنامهریزی کشور خود را با سیاستهای مبتنی بر توسعه پایدار و گفتوگو تطبیق خواهد داد؟ و از همه مهمتر، آیا ایرانیان خارج از کشور که سالها از دایره تعریف «خودی» حذف شده بودند، اینبار با عملگرایی و احترام مواجه خواهند شد؟ برای تحقق این اهداف، لازم نیست فقط امید داشت، باید عمل کرد.
مطالبهگری از پزشکیان، نشانه بیاعتمادی به او نیست. اتفاقاً نشانه احترام به عقلانیتی است که از او سراغ داریم. رئیسجمهوری که سابقهای طولانی در سیاستورزی دارد و همواره سعی کرده از درون ساختار، حرف متفاوتی بزند. حالا که در جایگاه عمل نشسته، باید بداند که جامعه، از او فقط حرف متفاوت نمیخواهد، نتیجه متفاوت میخواهد. مردم ایران، سیاستورزان پرشور زیاد دیدهاند؛ آنچه ندیدهاند، دولتی است که در بحران، به مردم دروغ نگوید، برای حل مشکلات با مردم شفاف سخن بگوید و در برابر آینده، مسئولیتپذیر باشد.
این پیام، نخستین آزمون پزشکیان در سطح ملی بود. آزمونی که اگرچه نمره قبولی گرفت، اما در ترازوی تاریخ، تنها نمره گفتار کافی نیست. گفتار، اگر به عمل نینجامد، به سرعت به فراموشی سپرده میشود. جامعه امروز ایران، بیش از هر چیز، نیازمند حکمرانی عاقلانه، گفتوگوی ملی و بازسازی رابطه دولت و ملت است. اگر پزشکیان بتواند آغازگر این مسیر باشد، تاریخ از او به نیکی یاد خواهد کرد؛ و اگر نتواند، فقط یک صدا در میان صدها صدای ناکام خواهد بود که خواستند، ولی نتوانستند. ما منتظریم ببینیم او به کدام سرنوشت دچار خواهد شد.
۱۴۰۴-۰۶-۳۰
۱۴۰۴-۰۵-۱۳
۱۴۰۴-۰۸-۰۴