احسان آذری
احسان آذری

خلیج فارس؛ جرقه‌ای برای شعله‌ور شدن بازار جهانی نفت

0 بازدید

خلیج فارس همواره قلب تپنده انرژی جهان و یکی از حساس‌ترین نقاط ژئوپلیتیکی کره زمین بوده است. منطقه‌ای که تنها با هشت کشور احاطه شده اما سرنوشت اقتصاد و امنیت بسیاری از ملت‌ها را تعیین می‌کند. روزانه بیش از یک‌پنجم تجارت جهانی نفت از طریق تنگه هرمز، باریکه‌ای حیاتی در این خلیج عبور می‌کند. همین وابستگی ساختاری جهان به انرژی خلیج فارس کافی است تا هرگونه تنش کوچک در این منطقه، به‌سرعت به زلزله‌ای اقتصادی در بازارهای جهانی بدل شود.

بحران‌های اخیر نشان داده‌اند که حتی یک حادثه محدود -از توقیف یک نفتکش گرفته تا درگیری محدود دریایی – می‌تواند بلافاصله قیمت نفت را افزایش دهد و نگرانی از کمبود عرضه را برانگیزد. به‌ویژه در شرایطی که بازار انرژی جهان به‌دلیل گذار به منابع تجدیدپذیر، اما همچنان اتکای جدی به سوخت‌های فسیلی دارد، شوک‌های ژئوپلیتیکی در خلیج فارس اثرات چند برابر پیدا می‌کنند. بسیاری از دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ، استراتژی‌های اضطراری برای چنین سناریوهایی طراحی کرده‌اند اما تجربه نشان داده که حتی این آمادگی‌ها نیز قادر به کنترل کامل پیامدها نیستند.

از منظر ژئوپلیتیکی، خلیج فارس محل تلاقی قدرت‌های جهانی است. آمریکا با ناوگان پنجم دریایی خود در بحرین، حضور نظامی دائمی دارد و در سال‌های اخیر چین و روسیه نیز با تقویت روابط راهبردی با ایران و برخی دولت‌های منطقه، درصدد گسترش نفوذ خود برآمده‌اند. این تقابل قدرت‌ها باعث شده تا هر حادثه‌ای در خلیج فارس نه صرفاً یک درگیری محلی، بلکه بخشی از رقابت بزرگ قدرت‌های جهانی تفسیر شود. همین ویژگی است که اهمیت امنیت انرژی در این منطقه را دوچندان می‌سازد.

نکته مهم دیگر، ظرفیت بالای خلیج فارس برای «جنگ روانی انرژی» است. بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بارها از تهدید به بستن تنگه هرمز یا حمله به تأسیسات نفتی برای تأثیرگذاری بر روند بازار استفاده کرده‌اند. حتی اگر چنین تهدیدی عملی نشود، کافی است رسانه‌ها آن را پوشش دهند تا موجی از نگرانی سرمایه‌گذاران و جهش قیمت‌ها ایجاد شود. این پیوند پیچیده بین ادراک، روان بازار و تحولات میدانی، خلیج فارس را به محیطی شکننده و پرتنش تبدیل کرده است.

در این میان، ایران به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، نقش محوری دارد. تهران بارها اعلام کرده که امنیت خلیج فارس بدون مشارکت و همکاری کشورهای ساحلی آن امکان‌پذیر نیست. این دیدگاه در تضاد با رویکرد آمریکا و برخی متحدان منطقه‌ای آن است که حضور نظامی خارجی را عامل اصلی ثبات معرفی می‌کنند. تقابل این دو دیدگاه، خود یکی از منابع اصلی تنش‌های پایدار در منطقه است.

در نهایت باید گفت خلیج فارس مانند انباری از باروت است که تنها یک جرقه کافی است تا نه‌فقط بازار نفت، بلکه معادلات سیاسی و امنیتی جهان را شعله‌ور کند. تجربه بحران‌های گذشته نشان می‌دهد که جامعه جهانی، اگرچه از اهمیت این منطقه آگاه است، اما تاکنون نتوانسته سازوکاری پایدار و عادلانه برای مدیریت امنیت آن ایجاد کند. شاید زمان آن رسیده که به‌جای رویکردهای صرفاً نظامی و رقابتی، راه‌حل‌های منطقه‌ای، دیپلماتیک و مبتنی بر همکاری جمعی مورد توجه قرار گیرد. تنها در این صورت است که می‌توان از بروز بحران‌هایی جلوگیری کرد که پیامدهای آن فراتر از مرزهای خلیج فارس، تمام جهان را درگیر خواهد کرد.

اشتراک‌گذاری: